الگوی مصرف در آموزه های اسلامی

مشخصات کتاب

سرشناسه : ایروانی، جواد، 1355 -

عنوان و نام پدیدآور : الگوی مصرف در آموزه های اسلامی/ جواد ایروانی.

مشخصات نشر : مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1388.

مشخصات ظاهری : 96 ص.

شابک : 12000 ریال 978-964-7673-67-9 : ؛ 12000 ریال( چاپ دوم) ؛ 12000 ریال(چاپ سوم)

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : پشت جلد به انگلیسی: Javad Iravani. The pattern of consumption in islamic teachings.

یادداشت : چاپ دوم: شهریور 1388.

یادداشت : چاپ سوم : دی 1388.

یادداشت : کتابنامه: ص. 93- 96.

موضوع : مصرف -- جنبه های مذهبی -- اسلام

موضوع : اسراف -- جنبه های مذهبی -- اسلام

موضوع : اسلام و اقتصاد

شناسه افزوده : دانشگاه علوم اسلامی رضوی

رده بندی کنگره : BP250/35/الف94م7 1388

رده بندی دیویی : 297/63

شماره کتابشناسی ملی : 1705555

ص: 1

اشاره

الگوی مصرف

در آموزه های اسلامی

حجی الاسلام دکتر جواد ایروانی

(عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی)

ص: 2

نام کتاب: الگوی مصرف در آموزه های اسلامی

نویسنده: حجی الاسلام دکتر جواد ایروانی

=

ویراستار: هادی بزدی ثانی

طراح جلد: جواد سعیدی

=

چاپ اول، دوم و سوم: اردیبهشت، شهریور و دی 1388

چاپ چهارم: اسفند 1388

شمارگان: 1000 نسخه

قیمت: 13500 ریال

=

مدیر اجرایی پژوهش و ناظر چاپ: علی اصغریار

حروفچینی و صفحه آرایی: واحد نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی

چاپ و صحافی: مؤسسة فرهنگی قدس

=

مرکز توزیع

مشهد مقدس: حرم مطهر، انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی

صندوق پستی: 1193- 91735 تلفن و دورنگار: 2236817-0511

www.razavi.ac.ir

حق چاپ محفوظ است

ص: 3

فهرست مطالب

سخن ناشر7

مقدمه11

مصرف در آموزه های دینی12

اهداف و انگیزه های مصرف13

محدودیتهای مصرف (کالاها و خدمات ممنوع)16

اصول حاکم بر مصرف19

1. اصل نیاز19

چیستی نیاز19

گسترة نیازهای مادی20

نفی نیازهای کاذب22

الف) نیازهای ناشی از خواسته های نفس22

ب) نیازهای ناشی از تبلیغات24

ج) نیازهای ناشی از شأنهای اعتباری28

2. اصل تقدیر معیشت32

3. اصل اعتدال35

ص: 4

جایگاه و گسترة اعتدال در مصرف35

معیارهای اعتدال37

آثار مثبت اعتدال40

الف) آثار اقتصادی40

ب) سلامت جسم و جان41

ج) محبوبیت الهی41

4. اصل توجه به اولویتها42

5. اصل ساده زیستی و قناعت44

6 . اصل الگوناپذیری از بیگانگان46

7. اصل انفاق مازاد درآمد47

آسیبهای مصرف48

1. نفی اسراف و تبذیر48

مفهوم اسراف و تبذیر و تفاوت آن دو49

معیارهای تشخیص اسراف و تبذیر50

الف) ملاک شرعی50

ب) ملاک عرفی51

گناه سنگین اسراف و تبذیر54

گسترة اسراف و تبذیر55

الف) اسراف در آب56

ب) اسراف در خوردنیها و سایر آشامیدنیها57

اسراف در نان58

ج) اسراف در لباس59

د) اسراف در مسکن و احداث بنا60

ه ) اسراف در وسائل زندگی61

بی توجهی به بازیافت مواد62

و) اسراف در وسایل نقلیه62

ز) اسراف در هزینه های ازدواج63

ح) اسراف در حاملهای انرژی64

ص: 5

نفت و گاز، سرمایه های ملی64

ط) اسراف در برگزاری مجالس و محافل65

ی) اسراف از اموال عمومی و بیت المال66

یا) استفاده غیر بهینه از زمان68

جمع بندی69

زمینه ها و عوامل اسراف و تبذیر71

الف) ناآگاهی71

ب) هواپرستی71

ج) ثروت اندوزی و رفاه زدگی72

د) رذیلتهای اخلاقی73

ه ) الگوپذیری از مسرفان74

و) تولید و عرضة نادرست کالا75

آسیبهای اسراف و تبذیر75

الف) نابودی سرمایه ها75

ب) تضییع حقوق دیگران77

ج) مفاسد اخلاقی و رفتاری78

د) سقوط معنوی79

راهبردهای مقابله با اسراف و تبذیر79

الف) تقویت باورها79

ب) تثبیت ارزشهای اخلاقی80

ج) افزایش آگاهیهای عمومی81

د) نظارت همگانی81

ه ) تربیت خانوادگی81

2. اتراف (رفاه زدگی و مصرف گرایی)82

چیستی اتراف82

ویژگیهای مترفان83

الف) حق انکاری و مقابله با پیامبران و مصلحان اجتماعی84

ب) اسراف، غصب و تضییع حقوق85

ص: 6

ج) مصرف نمادین، خودنمایی و فخرفروشی85

د) بی توجهی به محرومان و خودداری از مشارکت در کارهای خیر86

عوامل اتراف86

آسیبهای اتراف87

الف) زیان اقتصادی87

ب) فساد اخلاقی و رفتاری88

ج) نابودی تمدنها و فرهنگها88

د) فرجام دردناک89

راهبردهای مقابله با اتراف90

الف) تقویت باورهای ایمانی و ارزشهای اخلاقی90

ب) برقراری عدالت اجتماعی90

ج) دوری خواص از اتراف91

جمع بندی92

کتاب نامه93

ص: 7

سخن ناشر

مصرف در نگاه دینی، زمینه ای برای دست یابی به کمال و قرب الهی و در چرخة اقتصادی، پایان خط تولید و عرضه است. با توجه به اینکه مصرف باید در خدمت انسان و مسیری برای رشد و تعالی معنوی وی باشد، چگونگی مصرف، بسیار تأثیرگذار است. لذا در جامعة ما که مصرف مطابق با الگوهای پذیرفته شدة علمی نیست، بایسته است با به کار بردن امکانات و محصولات، مطابق با نیازهای واقعی و اصلاح روند تولید و عرضه و تغییر نوع مصرف، بازنگری در زمان و مکان آن و افزایش یا کاهش میزان مصرف، زمینة بهینه نمودن مصرف را فراهم آوریم.

مراد از اصلاح الگوی مصرف تنها کم نمودن مصرف نیست، بلکه در برخی موارد، تغییر نوع مصرف است، مانند چند منظوره نمودن فضاها در ساختمان سازی جهت استفاده های گوناگون.

در برخی موارد نیز اصلاح به تغییر زمان و مکان مصرف است، حتی اصلاح الگوی مصرف را باید در تدوین چشم اندازهای بلندمدت و میان مدت

ص: 8

و تدوین نقشه های اجرایی برای طرحها و مصوبات پی گیری نمود.

پوشیده نیست برای دست یابی به این مهم، نخست باید زیربناهای فکری و فرهنگی آن فراهم آید، لذا بر صاحبان اندیشه است که با تحقیق در این راستا و نگاه کاربردی به مسئله، زمینة این امر را فراهم آورند.

مرکز پژوهش دانشگاه علوم اسلامی رضوی در راستای این مهم و در پی فرمایشات دوراندیشانه و عمیق رهبر فرزانة انقلاب در حد توان، این موضوع را محور کار قرار داده و با استقبال از طرحها و نوشته های صاحبان اندیشه و قلم، بستری جهت انعکاس ایده های کاربردی در این زمینه فراهم آورده است. فراخوان مقاله با موضوع اصلاح الگوی مصرف و چاپ کتاب پیش رو نخستین قدم در این مسیر می باشد.

نوشتة فرا رو که فصل چهارم از کتاب اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث است، با قلمی روان و تحقیقی عمیق، ضمن بیان اصولِ حاکم بر مصرف به بیان برخی از آسیبهای آن پرداخته است. کتاب یادشده که پایان نامة کارشناسی ارشد حجی الاسلام دکتر جواد ایروانی در این دانشگاه است به خاطر برخورداری از شاخصه های پژوهشی توانسته است به مقامهای ذیل نیز دست یابد و مورد استفاده در دیگر تحقیقات قرار گیرد:

1. کتاب برگزیدة سال حوزه در سال 1385 ش. در قالب پایان نامه؛

2. اثر برگزیدة دومین فراخوان آثار پژوهشی حوزة علمیه خراسان؛

3. رتبة سوم پنجمین جشنوارة علمی - پژوهشی فردوسی در قالب پایان نامه؛

4. رتبة سوم ششمین جشنوارة علمی - پژوهشی فردوسی در قالب کتاب؛

5 . اثر برگزیدة سومین دورة انتخاب کتاب سال استان خراسان رضوی در سال 1385؛

6 . کتاب شایان تقدیر در چهاردهمین جشنوارة کتاب سال دانشجویی و اوّلین جشنوارة کتاب سال قرآنی دانشجویی.

ص: 9

در اینجا شایسته است جهت اطلاع جوانان علاقه مند به تحقیق دربارة اصلاح الگوی مصرف به برخی از موضوعات در این باره اشاره گردد.

1. جایگاه مصرف در نگاه دینی؛

2. نقش مصرف صحیح و مصرف گرایی در تولید و عرضه؛

3. اصول و شاخصه های اصلی مصرفِ صحیح و کارآمد؛

4. عوامل و زمینه های شکل دهندة الگوی مصرف؛

5 . راهبردهای اصلاح الگوی مصرف:

الف) تدوین چشم اندازها؛

ب) اصلاح نوع مصرف؛

ج) اصلاح میزان مصرف به کاهش یا افزایش؛

د) اصلاح زمان و مکان مصرف؛

ه ) اصلاح جامعة مصرف کننده؛

و) اصلاح چرخة تولید و عرضه؛

6 . آسیبهای مصرف صحیح (اسراف، تبذیر، اتراف و...):

الف) معیارهای تشخیص اسراف و اسراف کاران و... در نگاه دینی؛

ب) ریشه ها و زمینه های اسراف و...؛

ج) مفهوم، موارد و مصادیق اسراف و... در زمینه های مختلف؛

د) راههای برون رفت از اسراف و...؛

ه ) پیامدهای شوم اسراف و...؛

و) رابطة اسراف و... با سقوط اخلاقی و انحطاط شخصیت؛

7. نقش قوا، دستگاهها و نهادهای اجتماعی در اصلاح الگوی مصرف:

الف) نقش دستگاههای مقننه، مجریه و قضائیه در اصلاح الگوی مصرف؛

ب) نقش خانواده در اصلاح الگوی مصرف؛

ج) نقش رسانه های جمعی در فرهنگ سازی الگوی مصرف؛

ص: 10

د) نقش روحانیت در اصلاح الگوی مصرف؛

ه ) نقش مراکز آموزشی در اصلاح الگوی مصرف؛

8 . بایسته ها در اصلاح الگوی مصرف؛

9. اصلاح الگوی مصرف در:

الف) محیطهای آموزشی؛

ب) محیطهای اداری؛

ج) حاملهای انرژی؛

د) خوردنیها به ویژه آب و نان و پوشیدنیها؛

ه ) شهرسازی و ساختمان سازی؛

و) زیرساختها؛

در پایان لازم است از کلیة کسانی که در شکل گیری این اثر سهمی داشته اند، به ویژه مرحوم آیی الله محمدهادی معرفت، حجج اسلام دکتر محمدعلی مهدوی راد، سیدمحمود مرویان حسینی و رضا وطن دوست تشکر و قدردانی نماییم.

علی جلائیان اکبرنیا

رئیس مرکز پژوهش

ص: 11

الگوی مصرف در آموزه های اسلامی

مقدمه

اصلاح الگوی مصرف بدین معناست که منابع و کالاها، به جا و به اندازة لازم به کار رفته و به صورت بهینه و با بیشترین بازدهی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، اصلاح الگوی مصرف به معنای مصرف نکردن و حتی لزوماً به مفهوم کم مصرف کردن نیست. از این رو، تحقق آن موجب می گردد ضمن تأمین نیازهای فرد در ابعاد گوناگون، از هدر رفتن منابع و بروز مشکلات اقتصادی برای خانوار و جامعه جلوگیری شود و سرمایه ها به سمت تولید و پیشرفت سوق داده شود و نتیجة آن نیز، رفاه اقتصادی و امکانات بیشتر برای افراد جامعه خواهد بود.

نیک روشن است که تحقق این مهم، نیازمند آگاهی افراد از چگونگی مصرف صحیح و بهینه و آشنایی با راهکارهای آن و سپس عزم جدی برای اجرایی کردن آن است.

آموزه های دینی اسلام، چه در بخش اقتصاد و چه در عرصة اخلاق، به

ص: 12

این موضوع، توجه ویژه ای کرده است و اصول، معیارها و محدودیتهایی را برای مصرف، مشخص کرده که مبتنی بر جهان بینی توحیدی و در راستای نیل به هدف نهایی انسان و تکامل وی، سامان یافته است.

آنچه در اینجا می آید، ارائه و بررسی مقدماتی اصول، معیارها و محدودیتهای مصرف از نگاه قرآن و روایات است که در شناسایی الگوی مصرفِ متناسب با اهداف و جهان بینی اسلام، تأثیرگذار است. ضمن آنکه به پاره ای از راهکارهای تحقق این مهم نیز اشاره شده است.

مصرف در آموزه های دینی

ابعاد مادی و معنوی انسان، هریک منشأ پیدایش نیازهایی است که در آموزه های واقع گرایانه و فطرتْ مدار اسلام، توجه فراوان شده است. نیازهای مادی انسان همچون خوراک، پوشاک و مسکن، جنبة عمومی دارد و استثناپذیر نیست، حتی پیامبران و اولیای الهی نیز که در اوج معنویت و ملکوت بوده اند، به طور طبیعی، به امکانات مادی نیاز داشته اند. قرآن کریم، در آیات متعدد این پندار را که «پیامبران همچون فرشتگان، نباید به امور مادی، میل و نیازی داشته باشند» نادرست شمرده و نیاز آنان را به غذا، رفتن به بازار و تهیة وسایل زندگی، طبیعی و عمومی دانسته است: (( وَ ما أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِڤ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَ یَمْشُونَ فِی الأَسْوَاقِ)) :(1) «و پیش از تو پیامبران [خود] را نفرستادیم جز اینکه آنان [نیز] غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند».

بر این اساس، قرآن کریم به گونة مستقیم یا غیر مستقیم، مصرف را تجویز نموده و تحریم اعتقادی یا عملی نعمتهای مباح را سخت نکوهیده است، بدین گونه که از یک سو در آیات متعدد، تمام نعمتها و امکانات هستی را در


1- . فرقان (25)، بخشی از آیة 20. نیز نک: انبیاء (21)، آیة 8 ؛ مؤمنون (23)، آیة 33؛ مائده (5)، آیة 75.

ص: 13

خدمت بشر می داند و تصرف انسان در آن و استفادة وی را جز در اموری خاص، مجاز شمرده است و اصل را بر اباحه و حلّیت مصرف می نهد.(1)

از سوی دیگر، با ترغیب به استفاده از نعمتهای مباح، تحریم آن را بدعت و تشریع می داند(2) و خودداری از مصرف آن را سرزنش می کند: (( قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ)) :(3) «بگو: زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و [نیز] روزیهای پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده است؟ بگو: این [نعمتها] در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند و روز قیامت [نیز] خاص آنان می باشد».

با وجود این، بر خلاف مکاتب رایج اقتصادی، مصرف از دیدگاه اسلام، هدف نهایی نیست، بلکه هدفی میانی است و مقدمه ای برای اهداف والاتر که می باید در چارچوب معیارهای ارزشی و با رعایت محدودیتهای خاصی انجام گیرد که در ادامه به آن می پردازیم.

اهداف و انگیزه های مصرف

در اقتصاد سرمایه داری، هدف نهایی از مصرف، افزایش مطلوبیت است. مطلوبیت، به معنای فایده و رضایت خاطری است که انسان از مصرف کالا یا خدمات، به دست می آورد.(4) در این دیدگاه، سعادت آدمی در به دست آوردن بیشترین لذّت است و لذّت نیز - با وجود اختلاف در مفهوم و


1- . نک: بقره (2)، آیة 168؛ انعام (6)، آیة 45؛ مائده (5)، آیات 4 و 5 ؛ اعراف (7)، آیة 157؛ حج (22)، آیة 30.
2- . نک: مائده (5)، آیة 103؛ انعام (6)، آیات 138، 140 و 150؛ یونس (10)، آیات 59 و 60 .
3- . اعراف (7)، بخشی از آیة 32.
4- . نک: سیاوش مریدی و علیرضا نوروزی، فرهنگ اقتصادی، ص680 .

ص: 14

مصداق آن- بیشتر منحصر به لذات مادی است.(1)

بر پایة این دیدگاه، گرایشهای مادی و امیال نفسانی، فراتر از نیازهای متعادل جسمی و روحی انسان است و نیازهای کاذب و افراطی را در بر می گیرد. در این نگرش، آدمی در طول زندگی، تنها یک وظیفه و هدف دارد و آن، جست وجوی بالاترین لذّت ممکن است،(2) و بدین سان، آرمان نهایی تمام محاسبات و رفتارهای اقتصادی، کسب بیشترین لذّت می باشد.

اگرچه مکتب اسلام در پی فراهم سازی زمینة سعادت و خوشبختی فرد و جامعه است، ولی سعادت را منحصر در افزایش لذّتِ ناشی از مصرف کالا و خدمات نمی داند. در این دیدگاه، انسان دارای دو بعد جسم و روح و به دنبال آن، نیازها و لذّات روحی و جسمی است؛ بُعد زمانی او، به گسترة ابدیت است و کمال نهایی و سعادت حقیقی اش، در تقرب به خدا؛ در قرآن کریم، واژگانی همچون «فوز»،(3) «فلاح»(4) و «سعادت»(5) که مفهوم خوشبختی راستین آدمی را بیان می کند، همگی ناظر به چنین مفهوم بلندی است و تحقق آن، بسته به توان و شکوفایی استعدادهای درونی برای تقرب به خدا.

قرآن کریم، برای دست یابی به هدف نهایی یادشده، اهداف میانی، و به تعبیر بهتر، راهکارهای تحقق هدف نهایی و رسیدن به کمال مطلوب را یادآور شده است؛ بدین گونه که غالباً در کنار امر به مصرف و تصرف در


1- . نک: جوزف آ. شومپتر، تاریخ تحلیل اقتصادی، ترجمة فریدون فاطمی، ج1، صص170- 175.
2- . نک: لین و. لنکستر، خداوندان اندیشة سیاسی، ترجمة علی رامین، ج3، صص1235-1242 و 1252.
3- . برای نمونه نک: آل عمران (3)، آیة 185؛ نساء (4)، آیة 73؛ مائده (5)، آیة 119؛ توبه (9)، آیة 72.
4- . برای نمونه نک: بقره (2)، آیة 5 ؛ توبه (9)، آیة 88 ؛ مؤمنون (23)، آیة 102.
5- . برای نمونه نک: هود (11)، آیة 108.

ص: 15

نعمتها، دستوراتی را ارائه فرموده است که هدف از مصرف را روشن می سازد. این دستورات عبارت است از:

1- مصرف همراه با پارسایی: برای تکامل و تقرب به حق، نخستین گام، ترک نافرمانی خدا و دوری جستن از گناهان است. از این رو، تصرف در نعمتها باید همراه با پارسایی و ترک گناه باشد: (( وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللهَ)) :(1) «و از آنچه خداوند روزی شما گردانیده، حلال و پاکیزه را بخورید و از خدا پروا دارید».

2- مصرف همراه با عمل صالح: قرآن کریم این نکته را یادآور می شود که مصرف، باید مقدمة انجام کارهای شایسته باشد: (( یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً)) :(2) «ای پیامبران! از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید».

3- مصرف همراه با شکر: نتیجة نکات یادشده (ترک گناه و عمل صالح) در شکر نمود می یابد، چراکه شکر به مفهوم گسترده اش، به کارگیری نعمتها در مسیر هدف آفرینش آنهاست: (( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا للهِ)) :(3) «ای کسانی که ایمان آورده اید، از نعمتهای پاکیزه ای که روزی شما کردیم بخورید و خدا را شکر کنید».

4- مصرف همراه با ادای حقوق: از مصادیق بارز شکر عملی، پرداخت حقوق مالی و از جمله حق فقیران است: (( کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَ لاتُسْرِفُوا)) :(4) «از میوة آن - چون ثمر داد- بخورید، و حق [بینوایان


1- . مائده (5)، بخشی از آیة 88 .
2- . مؤمنون (23)، بخشی از آیة 51 .
3- . بقره (2)، بخشی از آیة 172.
4- . انعام (6)، آیة 141. برای آیات بیشتر در این باره نک: محمدکاظم رجایی، معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن، صص287- 289.

ص: 16

از] آن را روز بهره برداری از آن بدهید، و زیاده روی مکنید».

نکتة پایانی این بحث آن است که اهداف والایی که اسلام برای مصرف ارائه کرده است، موجب شکل گیری انگیزه های مثبت در نظر مصرف کنندة مسلمان می شود به گونه ای که مصرف هرگونه کالا و استفاده از هر خدمتی را به انگیزة رضایت الهی و نیل به پاداش و قرب او انجام می دهد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند:

«لیکن لک فی کلّ شیء نیّی حتّی فی النوم و الأکل»؛(1)

باید که تو را در هر چیز حتی در خواب و خوراک، نیّتی [شایسته] باشد.

در مقابل اهداف مثبت یادشده، انگیزه های منفی در مصرف، همچون فخرفروشی، خودنمایی، هم چشمی و شهوت خواهی است که هرچند ممکن است منع شرعی نداشته باشد، بی گمان بر خلاف ارزشهای دینی بوده و در قرآن و روایات، نکوهیده است.(2)

اهداف اسلام در مصرف، وجود محدودیتهایی را در استفاده از کالاها و خدمات موجب می گردد و رعایت چارچوب ارزشی خاصی را الزامی می کند. از این رو، شایسته است به محدودیتهای مهم مصرف از دیدگاه اسلام، اشاره کنیم.

محدودیتهای مصرف (کالاها و خدمات ممنوع)

چنان که گذشت، مصرف از دیدگاه اسلام، مقدمه و ابزاری است برای نیل به سعادت حقیقی و کمال مطلوب. بر این اساس، مصرف کالاها و خدماتی که آدمی را از رسیدن به مقصد و هدف نهایی باز می دارد، ممنوع است. از این رو،


1- . محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص34.
2- . برای نمونه نک: اعراف (7)، آیة 176؛ یوسف (12)، آیة 52؛ جاثیه (45)، آیة 23؛ محمد (47)، آیة 14؛ حدید (57)، آیة 20.

ص: 17

در آیین والای اسلام، مصرف برخی کالاها به طور کلّی یا در شرایطی خاص ممنوع است و می باید در تعیین الگوی مصرف، به آن توجه کرد. تفصیل مطالب دربارة این موضوع، در علم فقه بررسی می شود، ولی به دلیل اهمیت و تأثیر تعیین کنندة آن در الگوی مصرف، اشاره به آن مناسب می نماید.

کالاها و خدمات مصرفی ممنوع را می توان در سه دسته جای داد:

الف) مصرف مطلق برخی کالاها ممنوع است؛ بدین معنا که برای همة افراد و در هر زمان و مکان، حرام می باشد و مصرف آن - جز در اموری استثنایی همچون اضطرار- روا نیست. ممنوعیت مصرف شراب، خون، مردار، گوشت خوک و حیوانات حلال گوشتی که ذبح شرعی نشده است، از چیزهایی است که در قرآن کریم، تصریح شده است.(1)

برخی آیات قرآن، معیارها و ملاکهای اباحه و تحریم پاره ای کالاها را نیز بیان کرده است؛ خبیث(2) و پلید(3) بودن، ایجاد دشمنی، کینه توزی و غفلت،(4) معیارهایی برای ممنوعیت برخی کالاها یاد شده است.(5)

ب) مصرف اموال و کالاهای دیگران بدون رضایت آنان، گونة دیگری از ممنوعیت مصرف در اسلام است. قرآن کریم، با طرح عنوان کلّی «اکل مال به باطل»(6) و نهی از آن، هرگونه مصرف و تصرّفی را که از راههای غیر مشروع همچون تقلب، اختلاس، ربا، قمار، غصب، استثمار و مانند آن باشد،


1- . برای نمونه نک: بقره (2)، آیة 173؛ مائده (5)، آیات 3 و 90؛ انعام (6)، آیات 141 و 145؛ نحل (16)، آیة 115.
2- . نک: اعراف (7)، آیة 157.
3- . نک: انعام (6)، آیة 145.
4- . نک: مائده (5)، آیات 90 و 91.
5- . برای آگاهی بیشتر از آیات مربوط نک: محمدکاظم رجایی، معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن، صص330-334.
6- . نک: بقره (2)، آیة 188؛ نساء (4)، آیة 29.

ص: 18

ممنوع ساخته است. ناگفته پیداست که مراد از «اکل» در اینجا، مطلق تصرّف است، خواه به صورت خوردن باشد یا پوشیدن و سکونت و جز آن.

از دیدگاه اسلام، تصرف غاصبانه در اموال مردم، گناهی بسیار بزرگ است. قرآن کریم، تصرّف ناحق در اموال یتیم را چون خوردن آتش می داند که تجسّم عینی آن، آتش دوزخ خواهد بود.(1) روایات نیز، غصب حقوق مردم را «گناهی نابخشودنی»(2) دانسته است که حتی شهادت در راه خدا نیز کفّارة آن نمی باشد.(3)

از سوی دیگر، بر اساس آموزه های دینی، حرام خواری بر روح و روان آدمی تأثیری منفی می نهد و موجب دل مردگی و سنگ دلی می گردد و صفای باطن را می زداید، چنان که مصرف مال حلال، زمینة روحی مناسبی برای انجام کارهای نیک فراهم می سازد. قرآن کریم، با اشاره ای نغز به این نکته، می فرماید: (( یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً)) :(4) «ای پیامبران! از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید».

دستور به انجام «عمل صالح» در کنار «اکل طیّبات» خود اشاره ای به ارتباط میان آن دو است.

در برخی روایات نیز چنین مفهومی آمده است، چنان که امام حسین علیه السلام خطاب به لشکریان عمر سعد، هنگامی که آنان حاضر به شنیدن سخنان ایشان نشدند، فرمود:

«ویلکم! ما علیکم أن تنصتوا إلیّ... فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علی قلوبکم...»؛(5)


1- . نک: نساء (4)، آیة 10.
2- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج2، ص443.
3- . نک: همان، ج5، ص94.
4- . مؤمنون (23)، بخشی از آیة 51.
5- . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص8 .

ص: 19

وای بر شما! چه چیزی شنیدن سخن مرا بر شما گران نموده است؟... قطعاً شکمهای شما از حرام پر شده است و بر دلهایتان مهر زده شده... .

ج) مصرف پاره ای کالاها در شرایط زمانی و مکانی خاصّی ممنوع است. برای نمونه، خوردن و آشامیدن در حال روزه،(1) صید برخی حیوانات صحرایی(2) و پوشیدن برخی لباسها در حال احرام(3) از آن جمله است.

افزون بر اینها، محدودیتهای دیگری نیز در چندوچون مصرف و به ویژه نفی اسراف و مصرف زدگی وجود دارد که پس از این خواهد آمد.

اصول حاکم بر مصرف

اشاره

از دیدگاه ارزشی اسلام، چگونگی و مقدار مصرف، بر اساس معیارها و اصولی مشخص می گردد که معیارهای مهم آن را به اختصار بررسی می کنیم.

1. اصل نیاز

اشاره

انسان در زندگی، نیازهای گوناگونی دارد که بخشی از آنها مادی است. نیاز یکی از عوامل مهم و مؤثر در تخصیص درآمد و از انگیزه های مصرف می باشد. از این رو، بایسته است به مفهوم شناسی نیاز و گسترة آن بپردازیم.

چیستی نیاز

تعریف نیاز و شناسایی مصادیق آن با در نظر گرفتن هدف نهایی انسان، شدنی است. در آغاز گفتیم که هدف نهایی انسان در جهان بینی اسلامی، دست یابی به مقام قرب الهی از راه عبودیت است. هر چیزی که انسان را در


1- . نک: بقره (2)، آیة 187.
2- . نک: مائده (5)، آیة 96.
3- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، صص344-346؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج5، ص69 -70.

ص: 20

وصول به این هدف یاری دهد، نیاز وی شمرده می شود. بی گمان تأمین معاش و امکانات مادی برای پیمودن این مسیر ضرورت دارد(1) و از این رو، از دیدگاه اسلام، مصرف با هدف تأمین نیازمندیهای مادی، ضرورتی ارزشمند است. نیز به همین دلیل است که مصرف کمی و کیفی کالاهایی که مانع دست یابی آدمی به هدف نهایی است، ممنوع می باشد.

این نکته یادکردنی است که در آموزه های دینی، نیاز دارای دو جنبة عینی و ذهنی است. جنبة ذهنی نیاز و به بیان دیگر احساس نیاز، امری روانی است که خاستگاه و معیار قضاوت آن، آدمی است و بس. از این رو، ممکن است شخصی با وجود برخورداری از ثروت زیاد، خود را به شدت نیازمند بداند؛ احساسی که در روایات با تعبیر «فقر النفس»(2) نکوهش شده است. اما آنچه در معارف اسلامی مورد توجه واقع شده و بر آن مهر تأیید خورده است، جنبة عینی نیاز یعنی نیازمندیهای واقعی آدمی می باشد که باید برای همة افراد، به اندازة کافی و متناسب با شرایط روز برآورده گردد.(3)

گسترة نیازهای مادی

اقتصاددانان مسلمان، دسته بندیهای گوناگونی از نیازهای مادی انسان، ارائه نموده اند که به نظر می رسد دسته بندی زیر، تقسیم خوبی در سطوح نیازهای مصرفی مسلمانان، باشد:

1- ضروریات: آن مقدار از امکانات که برای حفظ سلامت روحی و جسمی فرد، ضرورت دارد.

2- کفاف: مقداری که نیازها را در سطح متوسط عرفی پاسخ دهد.


1- . نک: حسین میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام (اهداف و انگیزه ها)، صص94-96.
2- . نک: عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص232.
3- . نک: محمدباقر صدر، اقتصادنا، صص697 - 698 ؛ رضا حسینی، الگوی تخصیص درآمد و نظریة رفتار مصرف کنندة مسلمان، صص167- 168.

ص: 21

3- رفاه: مقداری بالاتر از کفاف به گونه ای که از دید عرف، اسراف و تجمل گرایی به شمار نرود.(1)

در آموزه های اسلامی بر تأمین نیازهای رفاهی تمام انسانها تأکید شده است، بدین معنا که همة افراد در کنار تأمین نیازمندیهای ضروری خود، از امکانات رفاهی نسبی و متعارف نیز برخوردار باشند:

(( وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَ جَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ...)) :(2) «و قطعاً شما را در زمین، قدرت عمل دادیم و برای شما در آن، وسایل معیشت نهادیم».

(( قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُل ْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا...)) :(3) «بگو: زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و [نیز] روزیهای پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده است؟ بگو: این [نعمتها] در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آوردند».

در روایات نیز به این نکته توجه شده است و فراهم ساختن رفاه نسبی جامعه، از آرمانهای اقتصاد اسلامی است، به گونه ای که حتی به فقیران و تنگدستان، آن اندازه زکات و صدقه باید داده شود که به زندگی متوسط دست یابند.

از نگاه این روایات، اقتصاد اسلامی بر آن است تا نیازهای جامعه را برای دست یابی به رفاه نسبی برآورده سازد؛ نیازهایی چون مسکن، آرامش اجتماعی و خدمات. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«من سعادی المسلم سعی المسکن و الجار الصالح و المرکب الهنیئ»؛(4)


1- . برای این دسته بندی نک: رضا حسینی، الگوی تخصیص درآمد و نظریة رفتار مصرف کنندة مسلمان، ص24.
2- . اعراف (7)، آیة 10.
3- . اعراف (7)، آیة 32.
4- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص526. نیز برای روایات دیگر نک: همان، ج3، صص556 و 560؛ ج4، ص11.

ص: 22

از خوشبختی [و رفاه] مسلمان، وسعت منزل، همسایة خوب و مرکب راهوار است.

نفی نیازهای کاذب

اشاره

از مباحث اساسی اسلام در اصلاح الگوی مصرف، نفی نیازهای کاذب و غیر واقعی است که خود از تمایزات اساسی میان مکتب اقتصادی اسلام با سرمایه داری به شمار می رود. از دیدگاه اسلام، نیاز مادی آدمی باید در حد متعارف تأمین گردد، ولی مصارف بیهوده و کاذب، به هیچ روی تأیید نشده است و در صورتی که در مسیر تکامل و هدف نهایی، مانعی ایجاد کند، ضد ارزش محسوب می گردد.

بارزترین مصادیق نیازهای غیر واقعی عبارت است از:

الف) نیازهای ناشی از خواسته های نفس

غریزه و شهوت، دو نیروی محرّک آدمی در منفعت خواهی و لذّت است و وجود آن برای ادامة حیات و حفظ سلامت او ضرورت دارد. با وجود این، خواسته ها و گرایشهای آدمی دو گونه است: برخی، آدمی را به سوی تکامل و سعادت ره می نماید و این، در صورتی است که خواهشهای نفس و شهوت، به کنترل عقل و شرع درآید و انسان را تنها به سوی تأمین نیازهای واقعی برانگیزد و گونة دوم، خواسته هایی است که انسان را به سوی سقوط و انحطاط می کشاند و وی را در دام نیازهای غیر واقعی، هوسها و امیال افراطی، گرفتار می سازد و این، همان است که در آموزه های دینی با تعبیر «هوای نفس» و تعابیری از این دست، نکوهش شده است: (( إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِڤ مَا رَحِمَ رَبِّی)) :(1) «نفس قطعاً به بدی امر می کند، مگر کسی را که


1- . یوسف (12)، آیة 53 ؛ نیز نک: اعراف (7)، آیة 176؛ فرقان (25)، آیة 43؛ جاثیه (45)، آیة 23؛ محمد (47)، آیة 14؛ نازعات (79)، آیات 40-41.

ص: 23

پروردگارم رحم کند».

از آثار پیروی از هوای نفس آن است که برای تحریک آدمی به سوی امیال و هوسهای خود، با تضعیف نیروی عقل،(1) نیازهایی را در پندار وی می آفریند که در واقع نیاز نیست، بلکه خاستگاه آن، شهوت و نفس و میل به لذّت گرایی است. تأمین چنین نیازهایی به صورت اسراف و تبذیر، تجمّلات بی حدّ و مرز، مدگرایی و مصرف گراییِ ناشی از هم چشمی و خودبرتربینی، و افراط در تأمین نیازهای واقعی نمود می یابد و این گونه است که قرآن کریم، عملکرد اسراف کاران را در پندار آنان، آراسته معرفی می کند: (( کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)) :(2) «این گونه برای اسراف کاران آنچه انجام می دادند، زینت داده شده است».

وجه تمایز نیاز واقعی از شهوت مذموم و هوای نفس آن است که نیاز واقعی، خواسته های تعدیل شدة آدمی در تأمین سلامت و نشاط جسمی و روحی او و در محدودة فرامین عقلانی و آموزه های وحیانی است؛ ولی شهوت مذموم و هوای نفس، امیال و هوسهای نامحدود و افسارگسیخته ای می باشد که با مخالفت و ناسازگاری با آموزه های خردورزانه و دینی، به جسم و روح آدمی، زیان می رساند.

بنابراین، مصرف ناشی از هوای نفس به معنایی که یاد شد، در بینش اسلامی نکوهیده است، هرچند نیازهای کاذبی را نیز در پندار شخص ایجاد کرده باشد. زیرا چنین مصارفی، آدمی را در خلاف جهت هدف نهایی، یعنی قرب به خدا سوق می دهد. از این رو، رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرمود:

آن کس که هرچه را خواهد، بخورد و بپوشد و سوار شود، خداوند


1- . برای روایت در این باره نک: عبدالواحد بن محمد آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص64 .
2- . یونس (10)، آیة 12.

ص: 24

به او نظر رحمت نمی افکند، مگر آنکه آن را وا نهد و توبه نماید... .(1)

ب) نیازهای ناشی از تبلیغات

تردیدی نیست که تبلیغات بازرگانی با هدف معرفی کالا به خریداران و بیان ویژگیها و امتیازات آن، ضرورتی است که در عصر حاضر، یکی از عناصر مهم پیشرفت اقتصادی به شمار می رود.

در آموزه های اقتصادی اسلام به این مهم، توجه شده است؛ برای نمونه، رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردی بلندقامت که ایستاده، جامه ای کوتاه می فروخت، فرمود:

«اجلس فإنّه أنفق لسلعتک»؛(2)

بنشین تا کالایت بهتر به فروش رسد.

گویا قامت بلند او، اندازة جامه را برای خریداران، کوتاه تر از اندازة واقعی اش می نمایانده و نشستن مرد، خود تبلیغی عملی برای معرفی کالای او بوده است.

با وجود این، امروزه تبلیغات تجاری، از فلسفة وجودی خود فاصله گرفته و کارکرد اصلی آن، به جای معرفی کالا به «ایجاد احساس نیاز» تبدیل گشته است؛ «تجارت تبلیغات» جای «تبلیغات تجاری» را گرفته است و شرکتهای بزرگ، هزینه های هنگفتی(3) را به این امر اختصاص داده اند تا با تأثیر بر افکار عمومی، با استفاده از پیشرفته ترین شگردهای تبلیغاتی،


1- . نک: حسن بن علی بن شعبة حرّانی، تحف العقول، ترجمة کمره ای، ص37.
2- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، ص312.
3- . برای مثال طبق آمار تنها در سال 1984 م. شرکتهای فراملّیتی، حدود 150 میلیارد دلار برای فروش محصولات و خدمات خود، خرج تبلیغات و هزینة بازاریابی کرده اند و این رقم، در سالهای بعد روندی صعودی داشته است (نک: لستر براون و همکاران، علائم حیاتی کرة زمین، ترجمة حمید طراوتی، صص129-130؛ ابراهیم شهبازی و محمدحسین شمسایی، «سرمایه داری علت عقب ماندگی»، پدیده شناسی فقر و توسعه، ج3، ص98).

ص: 25

تولیدات خود را بفروشند و اعتبار بیشتری به دست آورند.

بدیهی است که پیامد این گونه تبلیغات برای افراد و جوامع ثروتمند، رشد مصرف گرایی، اسراف، مدگرایی و هم چشمی است و برای افراد و جوامع فقیر، حسرت و سرخوردگی و ناکامی و یا مفاسد اقتصادی و کارهای غیر قانونی همچون سرقت. به دیگر سخن، این گونه تبلیغات به ویژه بر افراد کم درآمدی که از فقر فرهنگی نیز رنج می برند چنان تأثیر می نهد و آنان را برای دارا بودن کالاهای تبلیغ شده تحریک می کند که یا برای پول دار شدن، دست به اقدامات خلاف شرع و قانون می زنند و یا با آه و حسرت، تحریکات پی درپی را بی واکنش گذارده، تحمل می کنند و به مشکلات روحی و گاه اختلافات خانوادگی دچار می گردند.

در آموزه های دینی برای مقابله با تبلیغات دروغین، دستوراتی داده شده است:

یک. تأکید بر راستگویی: یکی از ویژگیهای مهم تاجر مسلمان، راستگویی است. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«... فإن ّ التاجر الصدوق مع السفری الکرام البرری یوم القیامی»؛(1)

به راستی که تاجر راستگو، روز قیامت، با سفیران گرامی نیکوکار [فرشتگان والامقام] همراه است.

روشن است که در تبلیغات بازرگانی، واقع نمایی شرط نخست است.

دو. اشاره به کاستیها و عیوب کالا: بر این نکته تأکید فراوانی شده است. برای نمونه امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«من باع و اشتری فلیحفظ خمس خصال وإلا فلایشترینّ و لایبیعنّ... و کتمان العیب»؛(2)


1- . محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ص285.
2- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، ص150.

ص: 26

هر کس خرید و فروش می کند باید پنج خصلت را حفظ نماید وگرنه هرگز خرید و فروش نکند: [یکی از آنها عبارت است از: پرهیز از] پنهان کردن عیب.

در روایات دیگر تصریح شده که پنهان کردن عیب، گونه ای غش [: فریب] است و فروشنده یا هر فرد آگاه دیگر باید مشتری را از عیب کالا آگاه نماید.(1)

سه. نهی از تبانی برای تبلیغات فریبنده: این موضوع در روایات، با نام «نَجْش» یاد شده است و مفهوم آن این است که شخصی بی آنکه خرید کالایی را قصد داشته باشد، پیوسته از آن تعریف کند یا وانمود نماید به قیمت بالایی خریدار است تا دیگران را در خرید کالا فریب دهد.(2) البته به تصریح برخی فقیهان، این کار حتی بدون تبانی با فروشنده نیز حرام است.(3) رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... الناجش و المنجوش ملعونون علی لسان محمّد»؛(4)

تمجیدکنندة [کالا] و آن کس که به نفع او تمجید شده است، بر زبان محمد نفرین شده اند.

چهار. نفی جلوه های کاذب تبلیغاتی: ایجاد جلوه های کاذب تبلیغاتی در محل فروش کالا با نورهای خیره کننده، صداهای محرّک و بسته بندیهای لوکس و فریبنده، از شگردهای تبلیغاتی کاذب به شمار می رود که در آموزه های دینی نهی شده است.

هشام بن حکم گوید: در سایه، مشغول فروختن جامه های نازک بودم که امام کاظم علیه السلام به من رسید و فرمود:


1- . نک: نعمان بن محمد تمیمی، دعائم الاسلام، ج2، ص47.
2- . مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج17، صص402-406.
3- . نک: محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج22، ص476.
4- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، ص559 .

ص: 27

ای هشام! فروختن در سایه، [گونه ای از] غش [فریب] است و غش قطعاً حلال نیست.(1)

افزون بر اینها، در روایات از سوگند در معامله نیز نهی شده است؛(2) زیرا این کار، علاوه بر آنکه استفادة ابزاری و تبلیغاتی از مقدّسات است، تأثیر زیادی بر خریداران مؤمن و معتقد بر جای می گذارد، آن سان که اندیشة مخاطب را از تمرکز بر جنبه های کلیدی و محاسبة دقیق اطلاعاتِ ارائه شده، باز می دارد. اگر در گذشته، سوگند چنین تأثیری بر مخاطبان داشته است، امروزه به گونة گسترده تر، شگردها و جلوه های تبلیغات بازرگانی، چنین تأثیری می نهد.(3) بنابراین، اتخاذ شیوه هایی که با تأثیرات روانی، قدرت اندیشیدن و تصمیم گیری منطقی افراد را تضعیف می نماید، مردود است.

تأثیر عنصر تبلیغ بر الگوی مصرف و چندوچون آن در اقتصاد امروز کاملاً شناخته شده است. سرمایه داران بزرگ دنیا با به دست گرفتن رسانه های تبلیغاتی، ذهن و اندیشة مخاطبان را پیوسته به انتخاب کالاهای خود جلب می کنند و با شیوه های گوناگون، مصرف گرایی را ترویج می نمایند.(4)

این شیوة تبلیغاتی که همگام با اهداف مکتب سرمایه داری بر پایة افزایش سود و لذّت استوار است، از دیدگاه اقتصادی اسلام ارزشی ندارد؛ چراکه با ایجاد نیازهای کاذب، آدمی را به مصرف گرایی و تجمّلات می کشاند و به امیال نفسانی وی دامن می زند و مخالف با گرایشهای متعالی اسلام همچون عدالت خواهی و نوع دوستی و ارزشهای اصیلی همچون زهد و قناعت است.


1- . نک: محمد ین یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، ص160.
2- . ر.ک. همان، ج5، ص151؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج40، ص331.
3- . نک: یوسف قرضاوی، دور القیم و الاخلاق فی الاقتصاد الاسلامی، صص288- 289.
4- . در این باره نک: رضا حسینی، الگوی تخصیص درآمد و نظریة رفتار مصرف کنندة مسلمان، ص175.

ص: 28

اولیای الهی از یک سو با ارائة الگوی عملیِ مصرف که مبتنی بر ارزشهای دینی است، به تبلیغ مصرف اسلامی پرداخته اند و با زهد و ساده زیستی، هرگونه مصرف گرایی و تجمّل پرستی را مردود دانسته اند و از سوی دیگر، با تعدیل و کنترل تبلیغات تجاری، هرگونه اقدام مسلمانان را که نشان از مصرف گرایی داشت، نکوهیده اند.

ج) نیازهای ناشی از شأنهای اعتباری

برخی چنین می پندارند که افراد برخوردار از مقام و موقعیت بالای اجتماعی، باید در چگونگی و مقدار مصرف، به گونه ای متفاوت از مردم عادی عمل نمایند و با بهره مندی از امکانات بیشتر، به نوعی تجمّل گرایی و زندگی اشرافی روی آورند. اینان، چنین رفتاری را با مسئلة «شأن» آنان توجیه نموده اند و با الزامی انگاشتن آن، توجه به ساده زیستی را خلاف شأن آنان دانسته اند.(1)

ولی به راستی آیا شأن به مفهوم پیشین -که تنها دارا بودن موقعیت اجتماعی، توجیه کنندة نوعی تجمّل گرایی است- از نگاه اسلام، پذیرفتنی است و آیا شأنیت، مصرف گرایی اشرافی را برای خواص ایجاد می کند؟

در پاسخ باید گفت: «شأن» در لغت به معنای «کار مهم»، «امر» و «حال» آمده است.(2) در قرآن کریم، چهار بار این واژه به کار رفته است که در همه به معنای «کار مهم» می باشد.(3)


1- . استناد علمی این مسئله، بحثها و جستارهای فقیهانه ای است که در آن، دست کم در سه بابِ خمس، زکات و استطاعتِ حج، بحث «شأن» و لزوم رعایت آن بررسیده شده است (برای نمونه نک: محمدکاظم طباطبایی، العروی الوثقی، ج2، صص206-207).
2- . نک: ابن منظور، لسان العرب، ج13، ص230؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص470؛ مبارک بن محمد جزری (ابن اثیر)، النهایی فی غریب الحدیث و الاثر، ج2، ص437.
3- . نک: یونس (10)، آیة 61 ؛ نور (24)، آیة 62 ؛ رحمن (55)، آیة 29؛ عبس (80)، آیة 37.

ص: 29

از آنجا که کارهای مهم، آدمی را به خود مشغول می دارد،(1) این واژه به معنای «شغل» نیز به کار رفته است و به تدریج، معنای عرفی مقام و موقعیت شخصیتی و اجتماعی افراد را گرفته است.

از مجموع آموزه های دینی چنین برمی آید که رعایت شأن افراد در بهره مندی از امکانات به دو صورت تصوّرشدنی است؛ یکی از این دو پذیرفتنی و مستدل است و دیگری ناپذیرفتنی و بی دلیل. صورت نخست که شأنیت در تعیین نوع و مقدار مصرف تأثیر دارد، این گونه تبیین می شود:

در نظام اسلامی، ارزشها، شایستگیها و توانمندیهای افراد، جایگاه اجتماعی و مسئولیت آنان را مشخص می سازد و این جایگاهها به تناسب خود، وظایف افراد را تعیین می کند. طبیعی است که هر کس در انجام وظایف خود، نیازمند امکاناتی است. بنابراین، «شأن» هر فرد که همان موقعیت و مسئولیت اوست، وظایفی را بر دوش می نهد که او حق دارد متناسب با شأن خویش، از امکانات لازم استفاده کند تا به تکلیف خود به شایستگی عمل کند. بر این اساس، شأن هر فرد، توأم با «نیاز» واقعی وی می باشد و همان ادله ای که مصرف به هنگام نیاز را تجویز یا الزامی می کرد، در اینجا نیز این گونه است. برای مثال، یک محقق و پژوهشگر برای انجام تحقیقات علمی، نیازمند رایانه ای با قدرت و سرعت بالاست، یا نیروی انتظامی جهت انجام به موقع مأموریتها و تأمین نظم و امنیت، به خودروهایی پرقدرت و پرسرعت نیاز دارد. در این گونه موارد گفته می شود استفاده از این وسایل، در شأن این افراد است و چون این شأنیت برخاسته از نیاز می باشد، معقول و مورد تأیید است.

از سوی دیگر، گاه ممکن است استفاده از برخی کالاها برای افراد


1- . نک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج9-10، ص668 .

ص: 30

برخوردار از مقام و موقعیت اجتماعی، به دلیل شرایط خاص زمانی و مکانی باعث نوعی سرشکستگی در جامعه و تحقیر و خواری آنان باشد. در اینجا نیز برای حفظ عزّت و شخصیت فرد، چندوچون مصرف وی در حد نیاز، تغییر می یابد، چنان که حضرت رضا علیه السلام با اشاره به این نکته می فرماید:

«إن ّ أهل الضعف من موالیّ یحبّون أن أجلس علی اللبود و ألبس الخشن و لیس یحتمل الزمان ذلک»؛(1)

دوست داران بی بضاعت من، دوست دارند من روی نمد بنشینم و لباس خشن بپوشم، ولی زمانة ما آن را برنمی تابد.

بدین سان، رعایت شأن به معنای «بهره گیری از امکانات لازم و متناسب با زمان، برای انجام وظایف و حفظ عزّت و آبرو» نوعی «نیاز» به الگوی مصرفی خاص را ایجاد می کند که از دیدگاه اسلام تأیید شده است.

صورت دوم که تأثیر شأنیت افراد در نوع مصرف، پذیرفتنی نیست، رعایت شأنهای اعتباری است، بدین معنا که شخص به دلیل مقام و موقعیت اجتماعی خود یا انتساب به فردی صاحب مقام، تلاش کند خود را نیازمند مصرف کالاهای گران قیمت و تجمّلاتی بداند و با مسئلة «شأن»، آن را توجیه نماید، بی آنکه در واقع نیازی به آن داشته باشد.

رعایت چنین شأنی، نه تنها هیچ دلیل و مدرکی ندارد، بلکه کاملاً مردود است، چراکه آیات و روایات متعدد و سیرة رسول خدا صلی الله علیه و آله و معصومان علیهم السلام ، شأنهای اعتباری را که برخی افراد یا گروهها، خاستگاه امتیازاتی ویژه برای خود تلقّی می کردند، پوچ و بی اساس معرفی کرده اند. برای نمونه آیات متعددی بر لزوم همراهی پیامبران با مؤمنان محروم و فاقد موقعیت اجتماعی دلالت دارد،(2)


1- . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج76، ص309.
2- . برای نمونه نک: هود (11)، آیات 27 و 29؛ کهف (18)، آیة 28؛ شعراء (26)، آیات 111-114.

ص: 31

با اینکه بسیاری از اشراف جامعه، شرط گرویدن خود را به پیامبران، دوری آنان از محرومان قرار داده بودند، هرچند پیامبران هرگز نوع رفتار و زندگی خود را برای جلب نظر ثروتمندان تغییر ندادند. نیز داستان ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله و رهبر حکومت اسلامی، با زینب، همسر مطلّقة غلام آزادشدة حضرت،(1) همچنین داستان ازدواج جُوَیْبِر جوان فاقد امکانات مادی و وجاهت اجتماعی با ذَلفا دختری با خانوادة اصیل و ثروتمند، به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله ،(2) همگی خط بطلانی بر شأنهای اعتباری به شمار می رود.(3) مهم تر از اینها، ساده زیستی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیه السلام در زمان حکومت خود و حتی تصریح علی علیه السلام به لزوم ساده زیستی حاکمان،(4) خود دلیل محکمی بر این مدّعاست.

بنابراین، مقام و موقعیت اجتماعی، در صورتی که نیازی واقعی به استفاده از برخی امکانات را ایجاب نکند، نه تنها توجیه کنندة تجمّل گرایی نیست که مسئولیت مضاعفی در لزوم زهد و ساده زیستی نیز ایجاد می کند.(5)


1- . نک: احزاب (33)، آیات 37- 38.
2- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، ص339-343.
3- . برای توضیح بیشتر نک: احمد عابدینی، «امام خمینی، ساده زیستی و مسئلة شأن»، مجلّة فقه، شمارة 21 و 22، سال 6 ، پاییز و زمستان 1378 ش.، صص293 و 329- 349.
4- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج1، ص410؛ نهج البلاغه، خطبة 200.
5- . گفتار فقیهان را دربارة لزوم رعایت شأن، باید ناظر به صورت نخست دانست که در آن، شأن افراد، توأم با نوعی نیاز به امکانات خاص است تا وظایف خود را به درستی انجام دهند و عزّت آنان حفظ شود، چنان که برخی فقیهان به مسئلة «نیاز» در کنار مسئلة «شأن»، تصریح نموده اند (نک: محمدکاظم طباطبایی، العروی الوثقی، ج2، ص206). یادکردنی است مسئلة «شأن» در گفتار فقیهانِ پیش از محقق حلی (م. 676 ق.) دیده نمی شود و ظاهراً نخستین بار، محقق حلّی اشاره ای به آن کرده است و برخی فقهای بعدی نیز به آن تصریح نموده اند. هرچند برخی همچون شهید اول، آشکارا آن را رد کرده اند (نک: جعفر بن حسن حلّی (محقّق حلّی)، شرائع الاسلام، ج1، ص164؛ محمد بن مکّی عاملی (شهید اول)، الدروس الشرعیه، ج1، ص312؛ محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج17، ص256).

ص: 32

2. اصل تقدیر معیشت

از اصول مهم اسلامی در مصرف، تدبیر امور اقتصادی و انضباط مالی است که با عنوان «تقدیر معیشت» مطرح می گردد. تقدیر معیشت در واقع برنامه ریزی صحیح و واقع بینانه و ساماندهی به مسائل اقتصادی است تا استفاده از امکانات مالی برای تأمین نیازها و رفاه نسبی، هرچه بیشتر و بهتر انجام گیرد. روشن است که نبود تدابیر لازم در تخصیص درآمد و مصرف، اتلاف سرمایه های مادی و هدر رفتن نیروهای انسانی را باعث می شود و دست یابی به رفاه و آسایش را - به ویژه در صورت محدودیت درآمد و امکانات- دشوار یا ناممکن می سازد. اهمیت این موضوع در بُعد اقتصادی و به تبع آن در دیگر ابعاد زندگی تا آنجاست که در روایات، از آن به عنوان «نیمی از ابزار تأمین زندگی» و نشانة ایمان و کمال شخص یاد شده است. امام علی علیه السلام می فرمایند:

«التقدیر نصف المعیشی»؛(1)

تقدیر و اندازه گیری، نیمی از وسیلة زندگی است.

نیز می فرماید:

«قوام العیش حسن التقدیر و ملاکه حسن التدبیر»؛(2)

استواری زندگی به حسن تقدیر است و ملاک آن، تدبیر نیک.

از مجموع آموزه های دینی چنین برمی آید که تقدیر معیشت، دست کم بر سه پایة بنیادین استوار است و تخصیص درآمد باید بر اساس این سه محور تدبیر و ساماندهی گردد:

الف) توجه به نیازمندیهای جسمی و روحی و اولویت بندی آن؛ که در بحث پیشین، به اختصار بررسی شد و پس از این نیز توضیح بیشتری


1- . حسن بن علی بن شعبة حرّانی، تحف العقول، ترجمة کمره ای، ص105.
2- . عبدالواحد بن محمد آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص354.

ص: 33

خواهد آمد.

ب) تناسب درآمد با هزینه ها؛ این مهم در آموزه های دینی تأکید فراوان شده است. قرآن کریم در این باره می فرماید: (( لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللهُ لایُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِڤ مَا آتَاهَا...)) :(1) «بر توانگر است که از دارایی خود هزینه کند و هر که روزی او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده است، خرج کند. خدا هیچ کس را جز [به قدر] آنچه به او داده است، تکلیف نمی کند».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«إن ّ المؤمن أخذ عن الله سبحانه و تعالی أدباً حسناً: إذا وسّع علیه وسّع علی نفسه و إذا أمسک علیه أمسک»؛(2)

به راستی مؤمن، ادبی نیک از خداوند متعال آموخته است: هرگاه خدا [روزی را] بر او گشایش دهد، او بر [زندگی] خود گشایش دهد و زمانی که خداوند بر او تنگ گیرد، او نیز [بر خود] سخت گیرد.

از این رو، در روایات آمده است که شخص کم درآمد در خرید و هزینه های زندگی، با افراد ثروتمند همراهی نکند و با الگوپذیری از آنان، خود را به تکلّف یا ذلّت نیفکند.(3)

ج) شرایط اقتصادی جامعه و عموم مردم؛ از پاره ای روایات برمی آید که در تقدیر معیشت و تدبیر زندگی، افزون بر توجه به مقدار درآمد و هزینه های فرد و خانواده، به شرایط اقتصادی عمومی نیز باید توجه شود، بدین معنا که شرایط نامناسب اقتصادی جامعه، باید بر نوع و مقدار کالاهای مصرفی و چگونگی تخصیص درآمد فرد، تأثیرگذار باشد، حتی در صورتی


1- . طلاق (65)، آیة 7.
2- . محمد بن عبدالله نیشابوری (حافظ نیشابوری)، معرفی علوم الحدیث، ص38.
3- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص287؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج76، ص313.

ص: 34

که وی از وضعیت مطلوبی برخوردار باشد و شرایط دشوار اقتصادی جامعه، به طور طبیعی تأثیری بر او نگذارد. رعایت این نکته در روایات، با عنوان «حسن تقدیر در معیشت» یاد شده است. نمونة آن، رفتار امام صادق علیه السلام است که در زمان کمبود مواد غذایی و گرانی قیمتها در مدینه، مواد غذایی ذخیره شده برای مصرف خانوادة خود را فروختند و پس از آن به همراه مردم، روزانه خرید می کردند و برای خانوادة خویش، نیمی جو و نیمی گندم فراهم می آوردند. با اینکه توانایی تهیة گندم را به تمامی داشتند، می فرمودند:

«و لکنّی أحبّ أن یرانی الله قد أحسنت تقدیر المعیشی»؛(1)

ولی دوست دارم که خداوند مرا این گونه بیند که تقدیر معیشت را به نیکی انجام داده ام.

بنابراین، ذخیرة مواد غذایی به مقدار نیاز چندماهه، گونه ای تقدیر معیشت است و عرضة آن به بازار در شرایط دشوار اقتصادی (مواسات مالی)، مصداقی از حسن تقدیر معیشت.

بدین سان، تقدیر معیشت و تدبیر اقتصاد زندگی باید بر اساس این سه محور باشد و به اصول دیگر مصرف و سلیقة افراد در انتخاب کالاها - در چارچوب معیارها- توجه شود و تلاش گردد تا عواملی همچون تبلیغات یا الگوپذیری از مسرفان و مترفان یا بخیلان و تنگ نظران، معیار برنامه ریزی قرار نگیرد.

اصل تقدیر معیشت در مفهوم گستردة خود، تمامی ناشایستها همچون اسراف، تبذیر و تضییع مال را نفی می کند و ارزشها و معیارهای اخلاق اقتصادی را باز می نماید. اصل میانه روی از این معیارهاست که اکنون به تفصیل خواهد آمد.


1- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، ص166.

ص: 35

3. اصل اعتدال

اشاره

از معیارها و ارزشهای مهم اسلامی در تمام ابعاد زندگی و از جمله مصرف، اصل اعتدال است. این اصل که آموزه های دینی بر آن تأکید کرده، از سوی خرد و فطرت آدمی نیز مهر تأیید خورده است؛ چرا که ساماندهی و استواری جسم و جان آدمی و امور فردی و اجتماعی او مرهون رعایت همین اصل است.

افزون بر آن، اهمیت رعایت میانه روی در مصرف از آنجاست که از یک سو نیازهای انسان متنوع است و به دلیل محدودیتها، نمی تواند تمام آن را به بیشترین مقدار برآورده سازد. از این رو باید نیازهای گوناگون در نظر گرفته شود و در حدّ اعتدال به آن رسیدگی گردد. از سوی دیگر، بیشتر امکانات و منابع مادی، محدود است و زیاده روی گروهی در مصرف، محرومیت دیگران را به همراه خواهد داشت. از جنبة دیگر، سلامت و نشاط انسان و پرداختن به ابعاد دیگر زندگی به ویژه امور معنوی، نیازمند مصرف معتدلانه است. از این رو، بیهوده نیست که در آموزه های دینی، به اصل اعتدال بیش از اصول دیگر پرداخته شده است.

جایگاه و گسترة اعتدال در مصرف

در آموزه های دینی، جایگاه اصل اعتدال در مصرف و شمول و ثبوت آن را به خوبی می توان دریافت.

در این آموزه ها، از اصل اعتدال با تعابیری چون «قصد»،(1) «اقتصاد»،(2) «قوام»(3) و «وسط»(4) یاد شده است که هریک، افراط و تفریط در اقتصاد را


1- . نک: الفقه، منسوب به امام رضا علیه السلام ، ص254.
2- . نک: متقی هندی، کنز العمال، ج3، ص53 .
3- . نک: فرقان (25)، آیة 67 .
4- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص540 .

ص: 36

نکوهیده است.

قرآن کریم در بیانی استوار، بر رعایت میانه روی در هزینه های زندگی و پرهیز از زیاده روی و سخت گیری تأکید فرموده است: (( وَ الَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً)) :(1) «و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می نمایند و نه سخت گیری بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند».

در روایتی نیز چنین آمده که شخصی از حضرت رضا علیه السلام در مورد چگونگی تأمین نیازهای خانواده پرسید. امام علیه السلام فرمود:

بین دو کار ناپسند قرار داری...آیا نمی دانی که خداوند زیاده روی و سخت گیری را ناپسند دانست و فرمود: (( وَ الَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا...)) .(2)

اهمیت اعتدال تا آنجاست که حتی صرف مال در راه خدا و انفاق نیز باید در حد میانه و به دور از افراط و تفریط انجام گیرد: (( وَ لاتَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَ لاتَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً)) :(3) «و دستت را به گردنت زنجیر مکن [بخل منما] و بسیار [هم] گشاده دستی مکن تا ملامت شوی و حسرت زده بر جای مانی».

امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند:

«إن ّ للسخاء مقداراً فإن زاد علیه فهو سرف... و للاقتصاد مقداراً فإن زاد علیه فهو بخلٌ...»؛(4)

سخاوت اندازه ای دارد که فراتر از آن، اسراف است... و میانه روی حدّی دارد که پایین تر از آن، خساست است.


1- . فرقان (25)، آیة 67 .
2- . نک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، صص54 و 55؛ نیز: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص55 .
3- . اسراء (17)، آیة 29.
4- . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج66 ، ص407.

ص: 37

معیارهای اعتدال

یکی از مباحث اساسی در بحث اعتدال آن است که چگونه و با چه معیارهایی حد میانه را باز شناسیم. پیش از این، در بحث اسراف، ملاکهایی را برای تشخیص محدودة اسراف بیان کردیم. با توجه به آن و با در نظر داشتن آیات و روایات مربوط به اعتدال در مصرف، دست کم دو معیار اساسی برای تعیین حد وسط در مصرف وجود دارد:

یک. «نیاز» آدمی به امکانات مادی و کالاهای مصرفی، به گونه ای که هرگاه مصرف کالایی از نظر چندوچون، برای برطرف کردن نیازی از نیازمندیهای آدمی کافی نباشد، مصداقی از تفریط است و در صورتی که فراتر از حد نیاز باشد، به اسراف و اتراف منجر می گردد که خود گونه ای از افراط و تجاوز از حد میانه خواهد بود. بنابراین مصرف به حد نیاز، به طوری که سلامتی، نشاط و کارآمدی شخص را تأمین نماید، میانه روی خواهد بود. روشن است که نیازهای برخاسته از شأن - به مفهوم صحیح آن- نیز پذیرفتنی است و خروج از حد اعتدال به شمار نمی رود. امام صادق علیه السلام دربارة این معیار می فرمایند:

«لیس فیما أصلح البدن إسرافٌ... إنّما الإسراف فیما أفسد المال و أضرّ بالبدن». قلت: فما الإقتار؟ قال: «أکل الخبز و الملح و أنت تقدر علی غیره». قلت: فما القصد؟ قال: «الخبز و اللحم و اللبن و الخلّ و السمن، مرّی هذا و مرّی هذا»؛(1)

«در [مصرفِ] آنچه برای بدن مفید است، اسرافی نیست، بلکه اسراف در جایی است که مال را تباه سازد و به بدن زیان رساند». [راوی گوید:] گفتم: سخت گیری چیست؟ فرمود: «خوردن نان و نمک، در حالی که توان مصرف غیر آن را داری». گفتم: میانه روی چیست؟ فرمود: «[خوردن گهگاهی] نان و گوشت و شیر و سرکه و روغن».


1- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص53 .

ص: 38

همچنین روایاتی که زیانهای جسمی و روحی به کار نبردن اصل اعتدال را برشمرده است، تأییدی بر این مطلب به شمار می رود.

دو. شرایط زمان. این معیار از دو جهت بر تعیین حد میانه تأثیر دارد:

جهت نخست، شرایط اقتصادی جامعه و وضعیت معیشت مردم. عدالت در توزیع امکانات، اقتضا می کند سهم هر فرد از کالاهای مصرفی، متناسب با امکانات موجود در جامعه تعیین گردد. بنابراین، در جامعه ای ثروتمند و برخوردار، میانگین مصرف عمومی، بالاتر از جامعة فقیر و محروم خواهد بود.

روایاتی چند بر این مطلب دلالت یا اشاره دارد، از جمله حدیث مشهور سُفیان ثوری است. وی با دیدن لباسهای زیبا و کم و بیش گران قیمتی که امام صادق علیه السلام بر تن داشت، به اعتراض گفت: ای فرزند رسول خدا! پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و هیچ یک از پدرانت چنین لباسی نپوشیده بودند! امام علیه السلام در پاسخ فرمود:

«کان رسول الله صلی الله علیه و آله فی زمان قترٍ مقتر و کان یأخذ لقتره و اقتداره و إن ّ الدنیا بعد ذلک أرخت عزالیها، فأحقّ أهلها بها أبرارها»؛(1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمانی می زیست که وضع زندگی مردم بسیار سخت و دشوار بود و ایشان نیز طبق همان شرایط، رفتار می نمود، ولی پس از او، دنیا بر مردم گشایش یافت، پس سزاوارترین افراد به [استفاده از] آن، نیکان می باشند.

سخن امیر مؤمنان علیه السلام نیز می تواند اشاره ای به این نکته داشته باشد:

«و لو شئت لاهتدیت الطریق إلی مصفّی هذا العسل و لباب هذا القمح و نسائج هذا القزّ، و لکن هیهات... و لعلّ بالحجاز أو الیمامی من لا طمع له فی القرص و لا عهد له بالشبع أو أبیت مبطاناً و حولی بطون غرثی و أکبادٌ حرّی»؛(2)


1- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص442.
2- . نهج البلاغه، نامة 45.

ص: 39

و اگر می خواستم، می دانستم چگونه عسل پالوده و مغز گندم و بافتة ابریشم را به کار برم، لکن هرگز... [چراکه] شاید در حجاز یا یمامه، کسی حسرت گردة نانی بَرَد و هرگز شکمی سیر نخورد و من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته، و جگرهایی سوخته.

این نکته نیز یادکردنی است که هرچند در شرایط مناسب اقتصادی و در جوامع ثروتمند، سطح زندگی عمومی ارتقا می یابد و حد اعتدال، بالاتر می باشد، معنای این سخن، تجویز اسراف و اتراف و مصرف گرایی نیست. به دیگر سخن، حد اعتدال در چارچوب محدودیتها و ارزشهای حاکم بر مصرف، در نوسان است و به گونه ای است که حد کمینة آن به سخت گیری نینجامد و حد بیشینه اش به اسراف و اتراف.

جهت دوم، در تأثیر شرایط زمان بر تعیین حد اعتدال، توجه به آداب و رسوم مشروع جامعه است. هر جامعه ای بر اساس فرهنگ حاکم بر آن، آداب و رسومی در چندوچون مصرف دارد که الزامات اجتماعی، همگان را به رعایت آن وا می دارد و حتی مخالفت با آن، موجب ایجاد نوعی نفرت یا ذلت و خواری در دید عموم می گردد. به خوبی روشن است که هرگاه این آداب و رسوم، مخالفتی با شرع نداشته باشد، رعایت آن لازم خواهد بود. از همین روست که پوشیدن لباس شهرت که به دلیل مخالفتش با آداب و رسوم حاکم، آدمی را انگشت نما می سازد، ممنوع است.(1)

بر این اساس، در رعایت حد اعتدال مصرف، به این مسئله باید توجه شود. چنان که سخن پیشین حضرت رضا علیه السلام ، به همین نکته اشاره داشت که فرمود:

دوستداران بی بضاعت من مایلند که من روی نمد نشینم و لباس خشن


1- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص444.

ص: 40

پوشم، در حالی که [شرایط] زمان، چنین چیزی را بر نمی تابد.(1)

نیز امام صادق علیه السلام ، در بیان تفاوت سیرة خود با سیرة علی علیه السلام در پوشیدن لباس می فرماید:

«إن ّ علیّ بن أبی طالب علیه السلام کان یلبس ذلک فی زمان لاینکر علیه و لو لبس مثل ذلک الیوم شهر به، فخیر لباس کلّ زمان لباس أهله»؛(2)

همانا علی بن ابی طالب علیه السلام آن گونه لباس [خشن] را در زمانی می پوشید که بر او خرده نمی گرفتند، ولی پوشیدن آن در زمان ما موجب شهرت خواهد بود، پس بهترین لباس هر زمانی، لباس مردم همان زمان است.

آثار مثبت اعتدال

اشاره

پیمودن راه تکامل و دست یابی به هدف نهایی، در گرو رعایت اعتدال در همة عرصه های زندگی است،(3) بنابراین، رعایت این اصل برای رسیدن به کمال، ضروری می نماید.

میانه روی در مصرف نیز یکی از مصادیق این اصل است که آثار مثبت فراوانی در پی دارد. برخی از این آثار عبارت است از:

الف) آثار اقتصادی

بر اساس آموزه های دینی و بر پایة حکم عقل و تجربه، میانه روی در مصرف، تأثیر بسزایی در ساماندهی امور اقتصادی و کاهش هزینه ها و در نتیجه پیش گیری از فقر و عقب ماندگی فرد و جامعه دارد. امام علی علیه السلام می فرمایند:

«الاقتصاد ینمی القلیل»؛(4)


1- . نک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج76، ص309.
2- . محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج1، ص411.
3- . نک: مرتضی مطهری، انسان کامل، صص41-60 .
4- . عبدالواحد بن محمد آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص353.

ص: 41

میانه روی، [مال] کم را رشد می دهد.

نیز امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«ضمنت لمن اقتصد أن لایفتقر»؛(1)

تضمین می کنم آن کس که میانه روی کند، فقیر نگردد.

ب) سلامت جسم و جان

میانه روی به ویژه در مصرف مواد خوراکی، ضامن سلامتی جسم و جان فرد است؛ زیرا زیاده روی در آن، عامل بسیاری از بیماریهاست(2) و تأثیراتی منفی بر جان و روان آدمی می نهد، چنان که تفریط در این امر نیز سبب سوء تغذیه، ضعف و بیماری خواهد بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«إیّاکم و فضول المطعم، فإنّه یسمّ القلب بالقسوی و یبطئ بالجوارح عن الطاعی و یصمّ الهمم عن سماع الموعظی»؛(3)

از پرخوری بپرهیزید که آن، سنگ دلی می آورد و اعضای بدن را در اطاعت خدا تنبل می سازد و گوش همت آدمی را از شنیدن پند و اندرز کر می سازد.

نیز امام علی علیه السلام می فرمایند:

«من اقتصر فی أکله، کثرت صحّته و صلحت فکرته»؛(4)

هر که اندازه خورَد، سلامتی اش فزونی یابد و اندیشه اش به درستی گراید.

ج) محبوبیت الهی

اعتدال در مصرف، موجب خشنودی خداوند است، چراکه استفادة مطلوب از نعمتهای او در مسیر رسیدن به هدف نهایی و قرب به حق، تنها در پرتو


1- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص53 .
2- . نک: صادق عبدالرضا علی، القرآن و الطبّ الحدیث، صص110- 115.
3- . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص27.
4- . عبدالواحد بن محمد آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص320.

ص: 42

رعایت این اصل، شدنی است. امام صادق علیه السلام در ذیل آیة 195 از سورة بقره: (( إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)) می فرمایند:

خداوند متعال می فرماید: «به راستی خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد» که منظور، میانه روان است.(1)

یادکردنی است خروج از حد اعتدال، بیشتر به شکل زیاده روی و اسراف و تبذیر است که در مباحث بعدی به تفصیل خواهد آمد.

4. اصل توجه به اولویتها

رعایت اولویتها در تخصیص درآمد و مصرف، برای دست یابی به الگوی مصرف مناسب و جلوگیری از نارساییها و تضییع حقوق افراد، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. ضرورت این کار برای افرادی که درآمدی محدود دارند، نمود بیشتری می یابد.

تعیین اولویتهای تخصیص درآمد، از دو جنبه ارزیابی می شود:

نخست، از نظر نوع و مقدار کالاهای مصرفی و خدمات.

روشن است که انسان در زندگی، نیازمندیهای گوناگونی دارد؛ برخی از این نیازمندیها نیازهای اساسی و ضروری زندگی است و برخی در درجة بعدی قرار می گیرد. پاره ای از مصارف نیز تنها برای تأمین یا افزایش رفاه و آسایش زندگی است. بی گمان تا زمانی که نیازهای اساسی فرد و جامعه به شایستگی برآورده نشود، نوبت به مصارف رفاهی و کالاهای تجمّلاتی نمی رسد. بنابراین، با توجه به نوع و مقدار نیاز، اولویتها مشخص می گردد.

دوم، تعیین اولویتها بر اساس افراد و گروههای مصرف کننده.

بر اساس آموزه های دینی، در شرایط عادی، تأمین نیازمندیهای شخصی انسان در اولویت است. پس از آنکه نیازهای اولیه و اساسی فرد تأمین شد،


1- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص53 .

ص: 43

رفع نیازهای پدر و مادر، فرزند، همسر و آنگاه خویشاوندان نیازمند و سپس سایر نیازمندان و نیز مشارکت در خدمات اجتماعی و امور خیریه، در مراحل بعدی جای می گیرد. امام رضا علیه السلام می فرمایند:

مردی دو دینار خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد و گفت: ای رسول خدا! می خواهم این دو دینار را در راه خدا مصرف نمایم. حضرت فرمود: آیا پدر و مادر داری؟ گفت: آری. فرمود: این پول را برای آنان هزینه کن که از مصرف آن در راه خدا بهتر است. چندی بعد آن مرد بازگشت در حالی که دو دینار دیگر به همراه آورده بود تا در راه خدا خرج کند، این بار حضرت به او دستور داد آن را برای فرزندش خرج نماید... . بار سوم دو دینار آورد و پیامبر، مصرف آن را برای همسرش سفارش فرمود و بار چهارم، برای خادمش... . آخرین بار، حضرت اجازه داد پولش را در راه خدا صرف کند و فرمود که مصرف آن در راه خدا فضیلتی بیش از مصرف آن در راههای پیشین نداشت.(1)

در روایات دیگر نیز تصریح شده است که نباید به نفع برادر دینی اقدام به کاری نمود که زیان آن برای شخص، بیش از سود آن برای برادر مؤمنش است. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«لاتدخل لأخیک فی أمر مضرّته علیک أعظم من منفعته له»؛(2)

در کاری که زیانش بر تو بیشتر از سود آن برای برادرت است، وارد نشو.

بدین سان، صرف مال برای تأمین نیازهای غیر ضروری دیگران، در صورتی که نیاز خود شخص به آن بیشتر است، تأیید نمی شود.

با وجود این، توجه به دو نکته لازم می نماید:

یک. چنان که اشاره شد، اولویت مصارف شخصی بر هزینه کردن برای


1- . نک: محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج6 ، ص171.
2- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص32.

ص: 44

دیگران در صورتی است که نیاز شخص بیش از دیگران و درآمد محدود وی تنها پاسخگوی نیازهای اساسی خودش باشد، ولی هنگامی که نیازهای ضروری اش در حد متعارف تأمین گردید، کمک به دیگران در قالب مواسات مالی و انفاق در راه خدا تأکید فراوان شده است، به ویژه در صورتی که نیاز دیگران بیشتر باشد.

دو. در شرایط دشوار و اضطراری که هم شخص به پول یا کالایی نیازمند است و هم دیگران، و نیاز هر دو در یک سطح می باشد، مسئلة ایثار مطرح می گردد، بدین معنا که شایسته است فرد با وجود نیاز شخصی، نیازمند دیگر را بر خود پیش دارد و این، یکی از زیباترین جلوه های دینداری و انسانیت و نشانة تعالی شخصیت ایثارگر است و از این روست که قرآن کریم چنین افرادی را ستایش بسیار می کند.(1) با این حال، فرد صرفاً از سهم خود حق ایثارگری دارد و نه از سهم خانواده اش.(2)

بنابراین، تعیین و ترجیح اولویتها زمانی است که نیاز دیگران از نیاز خود فرد کمتر باشد یا آنکه هر دو بخواهند پول یا کالای خود را در امور غیر ضروری یا رفاهی صرف نمایند. بدین سان، تعارض ظاهری میان ادلة تعیین اولویتها در مصرف با ادلة ترجیح ایثار، برطرف می گردد.

5. اصل ساده زیستی و قناعت

از ارزشهای اخلاقی حاکم بر مصرف، اصل ساده زیستی و قناعت است.

قناعت به معنای اکتفا به اندک است.(3) از نگاه روان شناختی، قناعت، خشنودی و رضایتمندی را برای شخص قانع به ارمغان می آورد، به گونه ای


1- . نک: حشر (59)، آیة 9؛ انسان (76)، آیات 5 -22.
2- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص18.
3- . راغب اصفهانی، المفردات، ص658 .

ص: 45

که با وجود مصرف اندک، از زندگی لذت می برد، هرچند ثروتی نداشته باشد.

قناعت در کنار غنا و ثروت، از عواملی است که زندگی را گوارا می سازد،(1) با وجود این، ثروتِ بدون قناعت گوارایی زندگی را نخواهد چشاند؛ جامعة مصرف گرایی که قناعت پیشه نیست، رضایت خاطر شهروندان خود را برآورده نمی سازد.(2) از همین روست که از منظر آموزه های روایی، زندگی پاک و حیات طیّبة بشری، حیاتی است که روح قناعت در آن دمیده شده باشد.(3)

قناعت، مفاسد ناشی از حرص و آز ثروت اندوزی را می کاهد و از زیانهای اقتصادی جلوگیری می کند و مخارج مازاد را در مشارکتهای اجتماعی - اقتصادی به کار می بندد.

با وجود این، قناعت با اصل اعتدال ناسازگار نیست؛ زیرا قناعت آن است که در محدودة اعتدال، به مصرفِ کمتر بسنده شود و افراط و تفریطی رخ ندهد. این مطلب، از جمع میان ادلة اعتدال و ادلة قناعت دریافت می شود، ولی پرسش اینجاست که آیا ساده زیستی سخت گیرانة برخی معصومان علیهم السلام ، خروج از محدودة اعتدال نیست؟ نگاهی به زندگی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام ، چنین پرسشی را پیش می دارد، اما باید گفت که در وهلة نخست، ساده زیستی رهبران حکومت، امری است بایسته و شایسته تا بدین سان درد و رنج محرومیت تنگدستان و فقیران، تسلی یابد؛(4)


1- . برای روایت نک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص83 .
2- . در این باره نک: آلن درنینگ، چقدر کافیست؟، ترجمة عبدالحسین وهاب زاده، صص23-31.
3- . نک: نهج البلاغه، حکمت 221.
4- . نک: نهج البلاغه، نامة 45.

ص: 46

از دیگرسو، شرایط سخت اقتصادی آن زمان، در نوع زندگی ائمه علیهم السلام بی تأثیر نبوده است.(1)

6 . اصل الگوناپذیری از بیگانگان

از اصول تأکیدشدة مصرف در آموزه های دینی، پرهیز از الگو قرار دادن بیگانگان و به ویژه دشمنان جامعة اسلامی در مصرف است. امام باقر علیه السلام می فرمایند:

«... أوحی الله إلی نبیّ من الأنبیاء أن قل لقومک: لایلبسوا لباس أعدائی و لایطعموا طعام أعدائی و لایشاکلوا بمشاکل أعدائی، فیکونوا أعدائی کما هم أعدائی»؛(2)

خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود که به قومت بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذای آنان را نخورند و به شکل آنان ظاهر نشوند که در این صورت، به سان آنان دشمن من خواهند بود.

الگوپذیری از بیگانگان در نوع و مقدار کالاهای مصرفی، از جنبه های گوناگون به جامعة اسلامی زیان می رساند؛ از جنبة اقتصادی، این کار، بیشتر موجب ترویج مصرف کالاهای خارجی و بی توجهی به تولیدات و کالاهای داخلی می شود که افزون بر خارج ساختن سرمایه از کشور، بر تولید و اقتصاد ملّی نیز ضربه می زند.

از جنبة اجتماعی و فرهنگی نیز نوعی تبلیغ عملی و ترویج فرهنگ بیگانه و تهدیدی برای اصالتهای فرهنگی و حتی دینی در جامعه به شمار می رود، به ویژه آنکه الگوپذیری در مصرف، ناخواسته الگوپذیری در اخلاق و رفتار را نیز در پی خواهد داشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله با اشاره به این نکته می فرمایند:


1- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص442.
2- . محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج6 ، ص172.

ص: 47

«لایشبه الزیّ بالزیّ حتّی یشبه الخلق بالخلق و من شبّه بقوم فهو منهم»؛(1)

شکلها [و مُدهای مصرفی] به یکدیگر همانند نمی گردد، جز آنکه خُلق و خوها به هم نزدیک شود و هر کس خود را شبیه گروهی سازد، از آنان به شمار می رود.

7. اصل انفاق مازاد درآمد

انفاق مازاد درآمد در راه خدا، یکی از اصول و ارزشهای اسلامی حاکم بر مصرف است. نتیجة بسیاری از اصول یادشده، زمینه را برای انفاق فراهم می سازد. برای نمونه، رعایت حد میانه و پرهیز از زیاده روی در مصرف، در کنار روحیة قناعت و ساده زیستی، صرفه جویی در مصرف کالاها و امکانات را موجب می گردد و زمینة مشارکت بیشتر در انفاق مالی را مهیّا می کند.

نکتة دیگر آنکه در بینش اسلامی، هزینه کردن مازاد درآمد در کارهای خیر و به ویژه کمک به محرومان، به نوعی در قالب اصل «نیاز» قرار می گیرد؛ زیرا نیازهای انسان، گاه فعلی و دنیوی است و گاه در آینده و اخروی، و پاداش انفاق در راه خدا از نیازهای اخروی به شمار می رود. ضمن آنکه انفاق، در عین حال که گونه ای از مصرف است، توزیع مجدّد امکانات به نفع محرومان نیز می باشد.

انفاق مالی، جایگاه ممتازی در مکتب اقتصادی و اخلاقی اسلام دارد به طوری که در قرآن کریم، بیش از 190 آیه (حدود 3% کل آیات) به این موضوع اختصاص یافته است. در این آیات و نیز روایات مربوط، با شیوه های گوناگونی به اهمیت و ترغیب توانگران به این امر، اشاره شده است، از جمله اینکه انفاق از ارکان و نشانه های راستیِ ایمان دانسته شده(2) و


1- . ابوشجاع شیرویه بن شهردار دیلمی همدانی، الفردوس بمأثور الخطاب، تحقیق سعید بن بسیونی زغلول، ج5، صص162 و 168. نیز نک: متقی هندی، کنز العمال، ج4، ص287.
2- . نک: انفال (8)، آیات 3-4؛ حجرات (49)، آیة 15.

ص: 48

هم ردیف نماز(1) و جهاد با جان(2) و نشانة متقین(3) و گردنه ای در مسیر تکامل؛(4) نیز سودایی مقدس که خداوند خریدار است و مؤمن فروشنده و بهشت بهای آن.(5) همچنین آثار انفاق در ابعاد فردی (همچون فقرزدایی، طول عمر،(6) دفع بلاها(7) و برکت در مال(8)) و اجتماعی (مانند دادگستری(9) و جلوگیری از نابودی جامعه(10)) و نیز پاداشهای بزرگ اخروی(11) تبیین گردیده است.

آسیبهای مصرف

اشاره

اصلاح الگوی مصرف نیازمند رفع آسیبهایی همچون زیاده روی و اسراف و تبذیر و نیز مصرف زدگی و پرداختن بیش از حد به تجمّلات است. بنابراین، سزامند آن است که بحث اسراف و مصرف زدگی را - با تفصیلی فزون تر- مطرح نماییم.

1. نفی اسراف و تبذیر

اشاره

یکی از آسیبهای مهم مصرف، اسراف و زیاده روی است که پیامدهای منفی و گاه خطرناکی چه در بعد اقتصادی و چه در بعد اخلاقی و ارزشی بر جای می گذارد. از این رو، شایسته است ابعاد گوناگون این مسئله را با تفصیلی


1- . نک: بقره (2)، آیة 3.
2- . نک: بقره (2)، آیات 193 و 195؛ توبه (9)، آیة 41.
3- . نک: آل عمران (3)، آیات 133-134.
4- . نک: بلد (90)، آیات 11-14.
5- . نک: توبه (9)، آیة 111.
6- . برای روایات نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص2.
7- . نک: همان، ص6 .
8- . نک: همان، صص9-10.
9- . نک: همو، الاصول من الکافی، ج2، ص7.
10- . نک: بقره (2)، آیة 195.
11- . نک: انفال (8)، آیات 3-4.

ص: 49

بیشتر بررسی کنیم.

مفهوم اسراف و تبذیر و تفاوت آن دو

واژة «اسراف» در اصل به معنای «تجاوز از حد وسط»(1) است. در قرآن کریم نیز «سَرَف» تجاوز از حد در هر کاری است که آدمی انجام می دهد، گرچه [کاربرد آن] در انفاق [و خرج کردن مال] مشهورتر است.(2) راغب اصفهانی اسراف را از حیث کمّی و کیفی تقسیم می کند و اسراف کیفی را هرگونه صرف مال در نافرمانیِ خداوند می داند، هرچند مقدار آن اندک باشد.(3) با وجود این، می توان گفت که هزینه کردن یا بهره برداری از مال در راه معصیت که برخی آن را معنای دومی برای اسراف در قرآن دانسته اند،(4) در واقع بازگشت به معنای نخستین دارد.(5)

واژة «تبذیر» نیز در اصل به معنای «پراکنده ساختن و جدا کردن چیزی» است که از «پاشیدن بذر در زمین» گرفته شده است(6) و سپس به معنای نابود کردن و هدر دادن مال(7) و به تعبیر عامیانه، «ریخت وپاش» به کار رفته است.

بر این اساس، اسراف با تبذیر معنای نزدیکی دارد؛ با این تفاوت که اسراف بیشتر در زیاده روی در مصرف به کار می رود و حتی ممکن است در ظاهر، چیزی هدر نشود، ولی تبذیر، هدر دادن مال و اتلاف آن می باشد و کاربرد آن، هنگامی است که امکانات، بیهوده نابود گردد. برای نمونه: اگر کسی


1- . ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج3، ص153؛ ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص148.
2- . راغب اصفهانی، المفردات، ص407.
3- . همان.
4- . نک: ابن منظور، لسان العرب، ج9، صص148؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص69 .
5- . نک: سید قطب، فی ظلال القرآن، ج3، صص503 -504 .
6- . ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج1، ص216؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص113.
7- . نک: ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص50 ؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص114.

ص: 50

هنگام صرف غذا و پس از آنکه به مقدار کافی غذا میل کرده، باقی ماندة آن را به زور بخورد، «اسراف» کرده است و اگر آن را دور ریزد، «تبذیر» نموده است. البته این دو در روایات، گاه در یک معنا به کار رفته اند.(1)

معیارهای تشخیص اسراف و تبذیر

اشاره

تشخیص تبذیر با توجه به مفهوم آن دشوار نیست، زیرا هرگونه هدر دادن و اتلاف ثروت و کالا، تبذیر به شمار می رود، ولی اسراف چنان که گفته شد، به معنای تجاوز از حد و گذر از میانه روی به افراط گرایی است. حال، پرسش اساسی آن است که «حد» معتبر در اسراف، چگونه و با چه ملاکی تعیین می گردد. از مجموع آموزه های دینی چنین برمی آید که با دو ملاک کلّی موضوع و مصداق اسراف را می توان شناخت:

الف) ملاک شرعی

از نگاه قرآن و روایات، تمام واجبات و محرّمات دینی، حدود الهی است و هرگونه تغییر در احکام یا عمل نکردن به آن، خروج از حد است و ممنوع می باشد؛(2) بنابراین ترک واجبات، گناهکاری و تغییر در احکام الهی، از مصادیق اسراف به شمار می رود.

کاربرد قرآنی این واژه در معنای یادشده، بسیار فراوان است. برای نمونه آیات زیر را یاد می آوریم:

(( رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا...)) :(3) «پروردگارا، گناهان ما و


1- . نک: محمدعلی انصاری، دراسی حول الاسراف فی الکتاب و السنّه، ص19؛ نیز نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص31؛ نهج البلاغه، خطبة 126.
2- . نک: بقره (2)، آیات 187، 229 و 230؛ نساء (4)، آیة 13؛ توبه (9)، آیة 97. نیز: محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج1، صص59 و 498.
3- . آل عمران (3)، بخشی از آیة 147.

ص: 51

زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخش».

(( قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ)) :(1) «بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید».

(( وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَاناً فَلایُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ)) :(2) «و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده ایم، پس [او] نباید در قتل، زیاده روی کند».

اسراف در قتل یعنی قصاص فرد یا افرادی غیر از قاتل،(3) که خود، تجاوز از حدّ الهی قصاص است. بنابراین، مصرف هرگونه کالایی که حرمت شرعی دارد، نوعی اسراف است و از همین رو، برخی مفسّران، «لاتسرفوا» را به مصرف مال حرام هرچند به مقدار اندک، تفسیر کرده اند(4) که البته تفسیر به مصداق به شمار می رود.

ب) ملاک عرفی

ملاک دیگر در موضوع شناسی اسراف، عرف می باشد. تشخیص موضوعات احکام، بیشتر بر عهدة عرف و مکلّف نهاده شده است و در عین حال برای ضابطه مند کردن تشخیص عرفی، معیارهایی ارائه شده است.

پیش از بررسی معیارهای یادشده، شایان ذکر است که بر اساس پاره ای روایات، اسراف در امور مالی (به مفهوم تجاوز از حد وسط)، امری نسبی


1- . زمر (39)، بخشی از آیة 53 .
2- . اسراء (17)، بخشی از آیة 33.
3- . نک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج5 -6 ، ص637 ، محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج13، ص88 .
4- . اعراف (7)، آیة 31. نیز برای نگرش تفسیری نک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج3-4، ص638 .

ص: 52

شمرده شده است که نسبت به افراد و شرایط اقتصادی آنان، زمانها و مکانها، تغییر می یابد. به دیگر سخن، مصرف مقدار مشخصی از یک کالا ممکن است برای فردی اسراف به شمار آید و برای دیگری میانه روی. شاید روایتی که در پی می آید ناظر به همین نکته باشد. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«فإنّه رُبّ فقیر أسرفُ مِنْ غَنیّ، فقلت: کیف یکون الفقیر أسرف من الغنیّ؟ فقال: إن ّ الغنیّ ینفق ممّا أوتی و الفقیر ینفق من غیر ما أوتی»؛(1)

چه بسا فقیری که اسراف کارتر از ثروتمند باشد. [راوی گوید:] گفتم: چگونه فقیر، اسراف کارتر از غنی است؟ فرمود: زیرا توانگر از آنچه دارد خرج می کند، ولی فقیر بدون دارا بودن مال، هزینه می نماید.

باری! فقیر ممکن است کالایی را بخرد که با توجه به درآمد محدودش، تعادل میان دخل و خرج وی بر هم خورَد و در نگاه عرف، چنین کاری اسراف باشد، در حالی که برای توانگر، خرید همان کالا، انتقاد عرف را برنمی انگیزد.

اینک معیارهایی را که برای تشخیص عرفی اسراف ارائه گردیده است، بررسی می کنیم:

معیار اول: هدر دادن منابع و امکانات. هرگاه مصرف کالا به گونه ای باشد که بخشی از آن - هرچند اندک- بیهوده تضییع شود، اسراف خواهد بود،(2) چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:

«إن ّ القصد أمرٌ یحبّه الله عزّوجلّ و إن ّ السرف أمرٌ یبغضه الله حتّی طرحک النوی، فإنّها تصلح لشیء و حتّی صبّک فضل شرابک»؛(3)

میانه روی چیزی است که خدای بزرگ و والا آن را دوست دارد و


1- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج3، ص562 .
2- . نک: محمدمهدی نراقی، عوائد الایام، ص222.
3- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص52 .

ص: 53

اسراف را ناخوش، حتی دور انداختن هستة [خرما و میوه] را؛ زیرا آن نیز به کاری می آید و حتی دور ریختن ماندة نوشیدنی ات را.

بر این اساس، تضییع کیفی کالا که با استفادة نادرست از آن است، گونه ای دیگر از اسراف می باشد. همان امام علیه السلام می فرمایند:

«... إنّما السرف أن تجعل ثوب صونک ثوب بذلتک»؛(1)

همانا اسراف آن است که لباس بیرونت را [که با آن در اجتماع حاضر می شوی] لباس خانه ات قرار دهی.

بر پایة آنچه گذشت، دور ریختن مواد غذایی و پوشاک مصرفی یا نابودی آن بر اثر نگهداری نادرست، هدر دادن مواد اولیه و ضایعات فلزات و مواد پلاستیکی و حتی نابود کردن زباله های بازیافتی در عصر حاضر، از مصادیق اسراف به شمار می رود.

معیار دوم: زیانبار بودن. هرگاه مصرف کمّی یا کیفی کالا برای بدن زیانبار باشد، گونه ای از اسراف است.(2) چنان که این مهم، از سخن امام صادق علیه السلام به روشنی برمی آید:

«لیس فیما أصلح البدن إسراف... إنّما الإسراف فیما أفسد المال و أضرّ بالبدن»؛(3)

در [مصرف] آنچه بدن را سالم نگاه می دارد اسراف نیست... بلکه اسراف در چیزی است که مال را تباه سازد و به بدن زیان رساند.

معیار سوم: مصرف بیش از حد نیاز. استفاده از امکانات مادی بیش از حد نیاز، یکی از معیارهای اسراف است. بحث نیازها ی انسان و گسترة آن در ادامه خواهد آمد، اما آنچه در اینجا مراد ماست تصرّفاتی است که گاه در امکانات مادی صورت می گیرد بی آنکه نیازی به آن باشد، مانند خوردن بیش


1- . همان، ج6 ، ص441.
2- . نک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج3-4، ص638 .
3- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص53 .

ص: 54

از اندازة نیاز یا ساختن منزلی بسیار وسیع که به همة آن هیچ گونه نیازی نیست. از این رو، روایات فراوانی در نکوهش زیاده روی در خوراک، وسایل زندگی و مسکن نقل شده است؛ همچنان که مفسّران نیز یکی از مصادیق بارز اسراف در آیة (( ... وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاتُسْرِفُوا...))(1) را مصرف بیش از حد نیاز دانسته اند؛(2) این سخن امیر مؤمنان علیه السلام نیز ناظر به همین معیار است:

«ما فوق الکفاف إسراف»؛(3)

بیش از اندازة کفاف، اسراف است.

معیار چهارم: مصرف فراتر از شان. مصرف کالاها و تصرف در امکانات مادی که بیش از شأن افراد است، اسراف می باشد،(4) ولی اینکه مراد از شأن در اینجا چیست و چگونه مشخص می شود در مباحث آینده بررسی خواهیم کرد. با این همه، برخی فرهنگ نویسان که با توجه به آموزه های قرآنی و روایی قلم زده اند، حدیث زیر را ناظر به همین معنا می دانند. امام علی علیه السلام می فرمایند:

«للمسرف ثلاث علامات: یأکل ما لیس له و یشتری ما لیس له و یلبس ما لیس له»؛(5)

اسراف کار سه نشانه دارد: آنچه مال او نیست می خورد و آنچه مال او نیست می خرد و آنچه مال او نیست می پوشد.

گناه سنگین اسراف و تبذیر

نگاهی به آموزه های دینی دربارة اسراف و تبذیر، تردیدی در حرمت آن


1- . اعراف (7)، بخشی از آیة 31.
2- . نک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج3-4، ص638 .
3- . عبدالواحد بن محمد آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص359.
4- . نک: محمدمهدی نراقی، عوائد الایام، ص222؛ رشید رضا، تفسیر المنار، ج8 ، ص385.
5- . نک: فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص69 . نیز برای روایت نک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج3، ص167.

ص: 55

باقی نمی گذارد. هرچند برخی آیات و روایاتی که اسراف را نهی و نکوهش کرده، عام و مطلق است، ولی بی تردید، اسراف مالی از مصادیق بارز آن به شمار می رود: (( وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاتُسْرِفُوا إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ)) :(1) «بخورید و بیاشامید و[لی] اسراف نکنید که او اسراف کاران را دوست ندارد».

(( وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ)) :(2) «و اسراف کاران، همدمان آتشند».

(( وَ لاتُبَذِّرْ تَبْذِیراً، إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً)) :(3) «و هرگز اسراف و تبذیر مکن، چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند و شیطان در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود!».

روایات نیز اسراف و تبذیر را از گناهان کبیره دانسته اند(4) که علت این حکم، وجود آثار نامطلوب و پیامدهای بی شمار اسراف است که بعد از این خواهد آمد.

گسترة اسراف و تبذیر

اشاره

بر اساس مفهوم لغوی و کاربرد قرآنی - حدیثیِ اسراف و تبذیر، گسترة آن دو بسیار فراگیر است و در عرصة اقتصادی، تمامی امکانات مادی و کالاهای مصرفی را در بر می گیرد. در این میان، اسراف و تبذیر آن دسته کالاهای اساسی و نیازمندیهای عمومی، به دلیل اهمیت یا بی توجهی عمومی به آن، به طور خاص در متون دینی نهی و نکوهش شده است.

با توجه به اهمیت فراوان این مسئله و نقش آن در تعیین الگوی مصرف، مصادیق مهم آن را بررسی می کنیم:


1- . اعراف (7)، بخشی از آیة 31.
2- . مؤمن (40)، بخشی از آیة 43. نیز نک: اسراء (17)، آیات 26 و 27؛ مؤمن (40)، آیات 28 و 34.
3- . اسراء (17)، آیات 26 و 27.
4- . نک: محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج11، صص260-262.

ص: 56

الف) اسراف در آب

الف) اسراف در آب(1)

اهمیت حیاتی آب که منشأ زندگی و بقاست،(2) بر کسی پوشیده نیست. امام صادق علیه السلام در تشبیهی زیبا می فرمایند:

«طعم الماء طعم الحیای»؛(3)

مزة آب، مزة زندگی است.

از این رو، زیاده روی در مصرف آب و به ویژه هدر دادن آن - هرچند به مقدار اندک- نکوهش شده است. نیز امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«أدنی الإِسراف هراقی فضل الماء...»؛(4)

کمترین حد اسراف، دور ریختن ته ماندة آب [ظرف] است.

از روایات دیگر برمی آید که اسراف آب حتی در امور عبادی همچون وضو و غسل - خواه با هدر دادن آب و خواه با زیاده روی در شستشوی اعضا- ممنوع می باشد، هرچند از آب رودخانه و آبهای کشاورزی باشد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از کنار شخصی که وضو می گرفت گذر کرد و فرمود:

«ما هذا السرف؟ قال: أفی الوضوء سرف؟ قال نعم و إن کنت علی نهر جارٍ»؛(5)

این اسراف برای چیست؟ [آن شخص] گفت: آیا در وضو [هم] اسراف هست؟ فرمود: آری، اگرچه کنار نهری جاری باشی.

کمبود آب، از چالشهای مهم هزارة سوم است. کشورهایی که با کمبود آب روبرو هستند، ناچارند بخشی از آب موجود در بخش کشاورزی را به


1- . از آنجا که در آموزه های دینی، واژة «اسراف» غالباً در مفهوم عامی به کار می رود که تبذیر را نیز در بر می گیرد - چنان که پیشتر اشاره شد- از تکرار واژة تبذیر خودداری می کنیم.
2- . نک: انبیاء (21)، آیة 30.
3- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص381.
4- . همان، ص460.
5- . احمد بن حنبل، المسند، ج2، ص221. نیز برای روایات شیعی در این باره نک: محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج1، صص136، 137 و 370.

ص: 57

مصرف شرب برسانند و در نتیجه، مواد غذایی بیشتری وارد نمایند. این در حالی است که مصرف مفید آب، بسی بیش از مصرف کل آب است و مقدار زیادی از آن در مسیر انتقال و هنگام مصرف هدر می رود. روشن است که اصلاح سیستم توزیع و تعویض لوله های فرسوده، از هدر رفتن بخشی از آن جلوگیری می کند. با این حال، نقش مصرف کنندگان در این امر بسی مهم تر بوده و اصلاح الگوی مصرف توسط آنان می تواند از کمبود آب و مشکلات ناشی از آن همچون جیره بندی و قطع آب و نیز کمبود برق تولیدشده از نیروگاههای برق آبی و بروز خاموشی پیش گیری کند.

ب) اسراف در خوردنیها و سایر آشامیدنیها
اشاره

در آیات قرآن، با اشاره به حق آدمی در استفاده از غذا و آب، بر این نکته تأکید شده است که در این امر، اسراف و زیاده روی نشود: (( وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاتُسْرِفُوا)) .(1)

نهی از اسراف در این آیه - به مفهوم گسترده اش- شامل هرگونه زیاده روی در مصرف، پرخوری و هدر دادن مواد غذایی می شود.(2) در روایات نیز پرخوری و اسراف در خوردن، در پیشگاه پروردگار نکوهیده است(3) و رحمت الهی را از آدمی دور می سازد.(4)

در رویکردی جامعه شناختی نیز اسراف جامعه، به معنای نادیده انگاشتن حق نیازمندان و تنگدستان است.(5)


1- . اعراف (7)، بخشی از آیة 31 : «بخورید و بیاشامید [ولی] زیاده روی مکنید».
2- . نک: محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص386؛ محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج8 ، صص384- 385.
3- . نک: محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج16، ص498.
4- . نک: حسن بن علی بن شعبة حرّانی، تحف العقول، ترجمة کمره ای، ص37.
5- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص297.

ص: 58

از مصادیق اسراف در خوردن و آشامیدن می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

- پرخوری که منشأ بسیاری از بیماریها و مشکلات جسمی و روحی از جمله چاقی، بیماریهای قلبی، عروقی، بی حوصلگی و عدم کارایی مناسب نیز می گردد.

- کم دقتی و ریخت وپاشها هنگام صرف غذا و سر سفره که ناشی از پخت و سرو بیش از حد نیاز افراد است.

- سفره های رنگین توأم با ریخت وپاش زیاد و تهیة غذا بیشتر از حد مورد نیاز افراد حاضر، در کنار فقدان فرهنگ خودپذیرایی و سرو غذا توسط فرد به مقدار نیازش.

- سرو غذا برای کودکان به مقدار بزرگ سالان و دور ریختن اضافة آن.

- خرید میوة زیاد، ناتوانی در نگهداری آن و در نتیجه فاسد شدن و دور ریختن بخشی از آن.

- آماده کردن چای و سایر نوشیدنیها بیش از حد مورد نیاز، آن سان که به طور معمول، بخش قابل توجهی از آن دور ریخته می شود و انرژی فراوانی جهت به جوش آوردن مقدار زیادی آب هدر می رود.

اسراف در نان

در این میان، اسراف نان و استفادة نادرست از آن به گونه ای است که سوگمندانه در کشور ما بر اساس آمار اعلام شده تا حدود سی درصد آن به ضایعات تبدیل می شود. با توجه به اینکه هم اکنون یارانة تعلق گرفته به نان در یک سال بیش از چهار هزار میلیارد تومان است، هر ساله حدود یک هزار و دویست میلیارد تومان تنها از سرمایة عمومی به ضایعات تبدیل می گردد و اگر فقط یک درصد از اسراف آن پرهیز گردد، حدود چهل میلیارد تومان از هدر رفتن منابع ملی جلوگیری می شود. بخشی از این

ص: 59

ضایعات به سبب پخت غیر اصولی است و بهبود کیفیت پخت نان و از جمله گسترش دادن تولید نان به صورت صنعتی در کاهش ضایعات مؤثر است. ولی به طور گسترده، نانهایی با کیفیت بالا نیز دور ریخته می شود که ناشی از خرید نان زیاد و بی ضابطه بودن در توزیع آن سر سفره، نگهداری نادرست و در نتیجه خشک یا فاسد شدن آنها و مانند آن است.

ج) اسراف در لباس

لباس، وسیلة حفظ و مایة زینت و آراستگی آدمی است.(1) با این حال، در آموزه های دینی بر میانه روی در استفاده از آن تأکید گشته و تجاوز از آن، اسراف دانسته شده است.(2)

تردید نیست که حس تنوع طلبی و تمایل به شیک پوشی، آراستگی ظاهری و زیبایی، از امور غریزی آدمی است و در آموزه های اسلامی نیز مورد تأیید بلکه تشویق قرار گرفته است. برای نمونه امام صادق علیه السلام فرمودند: «بر تو باد که خویشتن را به بهترین شکل بیارایی...».(3)

لیک آنچه مذموم است، پوشیدن لباسهای گران قیمت به قصد خودنمایی و جلب توجه، افراط در تنوع طلبی به شکل مدپرستی و استفاده از پوششهای تحریک کننده ای است که با هدف پوشش منافات دارد. نیک روشن است که این گونه رفتارها افزون بر هدر دادن منابع و سرمایه ها، وقت و انرژی فراوانی را نیز بیهوده از فرد می ستاند و خود، عامل ترویج بیشتر آنها می گردد آن سان که در سطح ملی، خسارات جبران ناپذیری را بر جامعه و توسعه و پیشرفت آن وارد می سازد.


1- . نک: اعراف (7)، آیة 26.
2- . نک: محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج2، ص13.
3- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص440.

ص: 60

اسراف در لباس، گاه به چگونگی استفاده از آن نیز برمی گردد. شخصی گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مؤمن می تواند ده پیراهن داشته باشد؟ فرمود: بله. گفتم: بیست عدد چطور؟ فرمود: بله. گفتم: سی تا؟ فرمود: بله، این اسراف نیست، اسراف آن است که لباس بیرونت را لباس خانه قرار دهی.(1)

روشن است که تعدد لباس مایة دوام بیشتر آن می گردد، ولی استفادة نابه جا از آن، نوعی اتلاف و مصداق اسراف می باشد.

د) اسراف در مسکن و احداث بنا

در نگاه قرآنی، احداث بناهایی که ثمره ای ندارد، عبث و نکوهیده است.(2) مفهوم این گونه آیات، در آینة روایات با وضوح بیشتری بیان شده است.

در حدیثی چنین آمده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از گذرگاهی می گذشت. چشمش به بنایی افتاد که یکی از انصار ساخته بود. هنگامی که صاحب آن بنا نزد حضرت آمد و سلام کرد، ایشان صورت از او برگرداند... . پس از آنکه وی علت بی اعتنایی حضرت را دریافت، برگشت و بنا را با خاک یکسان کرد. در پی این جریان رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«إن ّ لکلّ بناء یبنی وبال علی صاحبه یوم القیامی إلا ما لا بدّ منه»؛(3)

بی تردید هر بنایی که ساخته شود، روز قیامت باری بر دوش صاحبش خواهد بود، مگر آنچه که گریزی از آن نیست [و نیاز وی می باشد].

نیز امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«کلّ بناء لیس بکفاف فهو وبال علی صاحبه یوم القیامی»؛(4)


1- . نک: همان، ج6 ، ص441.
2- . نک: شعراء (26)، آیات 128- 129.
3- . نک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج7- 8 ، ص310.
4- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص531 .

ص: 61

هر ساختمانی که بیشتر از حد کفایت [و نیاز] باشد، روز قیامت وبال صاحبش خواهد بود.

بر این اساس، ساختن بناهایی که از نظر کمّی و کیفی به آن نیازی نیست و به تعبیر قرآن «عبث» است و هدف صحیحی ندارد، مصداق اسراف خواهد بود، ولی در صورتی که به مساحت وسیع ساختمان و منزل نیاز باشد و از آن استفاده گردد، نه تنها نکوهیده نیست که مطلوب نیز می باشد، از این رو، امیر مؤمنان علیه السلام با دیدن منزل وسیع یکی از اصحابش فرمود:

«ما کنت تصنع بسعی هذه الدار فی الدنیا و أنت إلیها فی الآخری کنت أحوج! و بلی إن شئت بلغت بها الآخری تقری فیها الضیف و تصل فیها الرحم و تطلع منها الحقوق مطالعها...»؛(1)

این خانة بزرگ در دنیا به چه کارت می آید که در آخرت نیازت به آن بیشتر باشد! آری، اگر می خواهی که با آن به آخرت رسی، باید که در آن، میهمان را پذیرایی کنی و با خویشاوندانت بپیوندی و حقوقی را که از آن خانه بر گردن داری، به مستحقّانش رسانی... .

ه ) اسراف در وسائل زندگی
اشاره

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«... فراش للرجل و فراش لأهله و فراش لضیفه و فراش للشیطان»(2)

رختخوابی برای مرد و رختخوابی برای خانواده اش و رختخوابی برای میهمانش و رختخواب [اضافه] از آنِ شیطان می باشد.

در این روایت، رختخواب (فراش) نمونه ای است از وسایل زندگی که بایستی از نظر کمّی و کیفی به گونه ای باشد که معیارهای اسراف بر آن صدق نکند. به خوبی روشن است که منظور از فراش چهارم در روایت، فراشی است که اعضای خانواده و میهمانان به آن نیاز ندارند. بنابراین،


1- . نهج البلاغه، خطبة 200.
2- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص479.

ص: 62

محدودیت عددی خاصی مراد نیست بلکه باید تعداد هر کالایی، متناسب با نیاز افراد تهیه شود.

بی توجهی به بازیافت مواد

وسایل زندگی و برخی از مواد مصرفی، هنگام کهنه گی و فرسودگی و غیر قابل استفاده شدن نیز قابل بازیافت و تبدیل به مواد مفید می باشند. نیک روشن است که دور ریختن و قرار دادن آنها بین زباله های غیر قابل بازیافت، نوعی اسراف و هدر دادن منابع است. در روایات به این نکته اشاره شده است، از جمله سخن امام صادق علیه السلام که پیشتر گذشت:

خدای بزرگ... اسراف را ناخوش دارد، حتی دور انداختن هستة [خرما و میوه] را؛ زیرا آن نیز به کاری آید.(1)

و) اسراف در وسایل نقلیه

مَرْکَب و وسیلة نقلیه نیز ممکن است از نظر کمیت و کیفیت مصداقی برای اسراف باشد. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«... و یرکبوا قصداً... أتری الله ائتمن رجلاً علی مال خوّل له أن یشتری فرساً بعشری آلاف درهم و یجزیه فرس بعشرین درهماً! ... و قال (( لاتُسْرِفُوا إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ))(2)»؛(3)

و [خداوند تجویز نمود که مردم] در حد میانه، از مَرْکب استفاده کنند، ... آیا چنین می پنداری که خداوند، مالی را نزد مردی امانت می نهد و آنگاه به وی اجازه می دهد تا اسبی به ده هزار درهم بخرد، در حالی که اسبی به بیست درهم او را کافی است... [مگر نه آن است که خود] فرمود: «اسراف مکنید که او اسراف کاران را دوست ندارد».


1- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص52 .
2- . اعراف (7)، بخشی از آیة 31.
3- . محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج2، ص13.

ص: 63

ز) اسراف در هزینه های ازدواج

روایات، ازدواج و پیوند زناشویی را امری الهی دانسته اند که تعادل و میانه روی در آن سفارش شده و تجاوز از آن حرام گشته است.(1)

حرمت اسراف، تمام هزینه های بیهودة ازدواج را در بر می گیرد. اسراف در هزینه های ازدواج دارای ابعاد گوناگونی است:

نخست: سنگین گرفتن مهریه ها و از حد گذشتن در این باره. دربارة مقدار مهریه، با اینکه طبقِ ظاهر برخی آیات(2) و نظر مشهور فقیهان(3) در افزایش آن محدودیتی نیست، ولی کم بودن مقدار آن، سفارش بسیار شده است.(4) به ویژه تأکید می شود که از مهر السنّة پیامبر اکرم (یعنی مقدار پانصد درهم یا پنجاه دینار(5) که برای همسران و دختران خود قرار می داد) فراتر نرود.(6)

مهریه های سنگین با توجه به اینکه تعهدی بر دوش مرد و دینی بر ذمة اوست، می تواند موجب بی رغبتی جوانان به امر ازدواج و در نتیجه بروز مشکلات متعدد فردی و اجتماعی و یا تن دادن به آن و قبول عواقب آن گردد و نفرت و دشمنی را در جامعه موجب شود، چنان که امیر مؤمنان علیه السلام


1- . همان.
2- . نک: نساء (4)، آیة 20؛ قصص (28)، آیات 27- 28.
3- . نک: حسن بن یوسف حلّی، مختلف الشیعه، ص129؛ محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج31، ص47.
4- . رسول خدا صلی الله علیه و آله کم بودن مقدار مهر را از ویژگیهای بهترین زنان امّت می دانند (نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، ص324).
5- . از آنجا که هر دینار برابر یک مثقال شرعی و هر مثقال شرعی معادل 6/3 گرم است، بنابراین، 50 دینار در حدود 180 گرم طلا می باشد (نک: احمد فتح الله، معجم الفاظ الفقه الجعفری، صص194 و 368).
6- . نک: محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15، صص5 -12، 19 و 20. نیز نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، صص377 و 378.

ص: 64

می فرمایند:

«لاتغالوا بمهور النساء فتکون عداوی»؛(1)

مهریه ها را بالا نگیرید که موجب دشمنی می گردد.

دوم: زیاده روی در تهیة لوازم زندگی (جهیزیه) و به ویژه مطالبة کالاهای لوکس و تجملاتی یا وسایلی که در درجة نخست از اهمیت قرار نمی گیرند و از جمله افراط در مطالبه یا خرید زیورآلات که بیشتر ناشی از حس هم چشمی و رقابت یا خودنمایی و فخرفروشی است. چنان که گاه عروس و داماد، وضعیت خود را با شرایط فعلی زندگی پدر و مادر خود مقایسه می کنند و تمام امکانات موجود آنان را خواستارند.

ح) اسراف در حاملهای انرژی
اشاره

امام کاظم علیه السلام به نقل از حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«خمس تذهب ضیاعاً: سراج تقده فی الشمس... و الضوء لاینتفع به»؛(2)

پنج چیز ضایع می گردد: چراغی که آن را در [نور] خورشید برافروزی... و نور که از آن استفاده نشود.

این گونه روایات، در واقع معیارهای اسراف را بر استفادة نابه جا از نور و چراغ تطبیق داده است و بدین سان، هرگونه مصرف نادرست از انرژی و یا هدر دادن آن -که چراغ و نور هم نمونه ای از آن است- اسراف به شمار می آید.

نفت و گاز، سرمایه های ملی

نیک روشن است که نفت و گاز سرمایه ای ملی و در واقع امانتی به دست ماست که باید با مصرف بهینه و حفظ ذخایر آن تا حد امکان، آن را به نسلهای بعد تحویل دهیم.


1- . نک: محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص11.
2- . محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص285.

ص: 65

ط) اسراف در برگزاری مجالس و محافل

سوگمندانه اسراف و ریخت وپاش در بسیاری از مجالس، به فرهنگ غلطی تبدیل شده که گاه آن را به اشتباه نشانة سخاوتمندی، عامل کسب پایگاه اجتماعی و آبرو می پندارند. از دیدگاه آموزه های دینی، اصل برپایی مجالس و «ولیمه دادن» در موارد ازدواج، بازگشت از حج، ولادت فرزند، خرید منزل و ختنه کردن فرزند سفارش شده و کار پسندیده ای به شمار می رود.(1) چنان که به طور کلی دعوت از دیگران به ویژه خویشان و دوستان و اطعام آنان، همواره فضیلتی بزرگ می باشد.(2) با این حال، وجود سنت غلط ریخت وپاش و تجمّلات در این گونه مجالس و صرف هزینه های بی جا، افزون بر پی آمدهای منفی اقتصادی و معنوی، خود به مانعی بر سر راه برگزاری مجالس یا تن دادن به مشکلاتی بی شمار برای برپایی آنها تبدیل شده است: هزینه های سرسام آور در مجالس عروسی که گاه به مدد دریافت وامهای سنگین و کمرشکن و صرفاً به انگیزة هم چشمی، خودنمایی و احیای فرهنگ غلط یادشده صورت می گیرد و یکی از مشکلات جدی بر سر راه ازدواج جوانان تلقی می گردد، هزینه های بالای مراسم سفرهای معنوی همچون بازگشت حاجی که گاه چندین برابر هزینة سفر را به خود اختصاص می دهد، خرجهای هنگفت در محافل عزا به ویژه هزینه های بی مصرفی همچون خرید تاج گلهای گران قیمت و بزرگ و نوشتن پارچة عزا در تیراژ فراوان و هزینه های زائد در برگزاری همایشها و نشستها از بیت المال.

این در حالی است که آموزه های اسلامی به شدت از اسراف در همة زمینه ها و از جمله برگزاری مجالس بر حذر داشته اند و از بر پا نمودن


1- . نک: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج3، ص402.
2- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج2، صص200-203.

ص: 66

هرگونه محفل زائدی به انگیزة ریاکاری و خودنمایی منع نموده اند. برای نمونه، از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل شده است:

«من أطعم طعاماً ریاء و سمعی أطعمه الله مثله من صدید جهنّم و جعل ذلک الطعام ناراً فی بطنه حتّی یقضی بین الناس»؛(1)

هر که از سر ریا و خودنمایی اطعام نماید، خداوند مانند همان را از غذای چرکین جهنم به او بخوراند و آن طعام را به صورت آتشی در درون وی قرار دهد تا اینکه میان مردم داوری نماید.

نیک روشن است تا زمانی که فرهنگ غلط یادشده رایج باشد، حرکت رو به رشد اسراف کاریها و ریخت وپاشها در مجالس ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین، ایجاد حرکت فرهنگی بزرگی جهت تغییر آن و نهادینه سازی فرهنگ الگوی مصرف ضرورت دارد. به دیگر سخن، اگر عموم مردم به صاحبان این گونه مجالس، به چشم افرادی خودنما، دهن بین، اسراف کار و فخرفروش نگاه کنند و عملکرد آنان را مخالف با فرمان عقل و وحی ببینند - و نه سخاوتمند و دست ودل باز- می توان انتظار داشت که این معضل نابود یا دست کم از شدت آن کاسته شود.

ی) اسراف از اموال عمومی و بیت المال

از بدترین انواع اسراف، تضییع اموال عمومی و هدر دان سرمایه های متعلق به بیت المال است؛ زیرا علاوه بر گناه اسراف و پی آمدهای اقتصادی منفی آن، تضییع حقوق همة مردم بوده و آدمی را مدیون همة افراد جامعه خواهد کرد. روشن است که حفظ و پاسداری از بیت المال، هم وظیفة مسئولان دستگاههای حکومتی، مدیران و کارمندان است و هم بر عهدة عموم مردم. امیر مؤمنان علیه السلام خطاب به کارگزاران خویش فرمود:

«أدقّوا أقلامکم و قاربوا بین سطورکم و احذفوا عنّی فضولکم و


1- . نک: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال، ص286.

ص: 67

اقصدوا قصد المعانی و إیّاکم و الإکثار، فإن ّ أموال المسلمین لاتحتمل الإضرار»؛(1)

نوک قلمهایتان را ریز کنید، سطرها را به هم نزدیک سازید، کلمات زائد را [در نوشتن گزارش] برای من حذف کنید و مفهوم اصلی را بیان نمایید، از زیاد نوشتن بپرهیزید؛ چرا که اموال مسلمانان یارای ضرر ندارد.

اگر به فرمودة امام علیه السلام اموال بیت المال، یارای تحمل زیانی در حد درشت نویسی و زیادنویسی گزارشات و محاسبات را ندارد، در موارد مشابه و اموال و سرمایه های فزون تر، دقت و سخت گیری فراوانی باید صورت گیرد.

چاپ نشریاتی با تیراژ بالا و گاه با ورقهای گران قیمت که بیشتر جنبة تبلیغی - و نه اطلاع رسانی شفاف- دارد، سهل انگاری در به کارگیری تجهیزات اداری و آسیب رساندن به آنها، بی دقتی در استفاده از خودروهای دولتی و گاه استفادة شخصی غیر مجاز از آنها و استفادة نادرست از اموال عمومی، از مصادیق اسراف در بیت المال است.

دستگاههای دولتی نیز باید با وضع مقررات شفاف و نظارت دقیق و نیز دقت در گزینش افراد متعهد و دلسوز برای ایفای مسئولیتها به ویژه در امور مالی، از تضییع بیت المال و سپردن آن به دست اشخاص نالایق جلوگیری کنند. امیر مؤمنان علیه السلام در این باره به مالک اشتر چنین فرمان می دهند:

در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار... کارگزاران دولتی را از میان مردمی باتجربه و باحیا، از خاندانی پاکیزه و باتقوا... انتخاب کن؛ زیرا اخلاق آنان بهتر، آبرویشان محفوظ تر، طمع ورزی شان کمتر و آینده نگری آنان فزون تر است.(2)


1- . همو، الخصال، ص31.
2- . نک: نهج البلاغه، نامة 53 .

ص: 68

در بین برخی از مردم نیز گاه دلسوزی و دقتی که در حفظ اموال و وسایل خودشان دیده می شود، در حفظ بیت المال و اموال عمومی مشاهده نمی گردد. برای نمونه: آسیب رساندن به وسایل نقلیة عمومی همچون قطارها و اتوبوسهای شرکت واحد (شکستن وسایل و پاره کردن روکش صندلیها) بی دقتی در استفاده از تلفنهای عمومی، ثبت خاطره و یادگاری بر در و دیوار مکانها و وسایل عمومی، نگهداری نادرست از اسکناس، مچاله نمودن و ثبت اطلاعات برروی آن (به ویژه با توجه به سرانة بالا، عمر پایین و هزینة میلیاردی چاپ اسکناس)، همگی از مصادیق مصرف نادرست و تضییع سرمایه های ملی به شمار می روند. نیک روشن است که زیان این گونه رفتارها به همة مردم برمی گردد. بنابراین، همگی باید در فرهنگ سازی مصرف بهینه و اصلاح شیوة استفاده از وسایل و اموال عمومی کوشا و سهیم باشیم.

یا) استفاده غیر بهینه از زمان

اتلاف وقت و استفادة نادرست از فرصتها، از مهم ترین مصادیق اسراف است که با مصرف نادرست کالاها و اموال، رابطه ای دوسویه دارد؛ زیرا از یک سو، کم کاری و بی نظمی افراد در قبال مراجعات و کارهای ارباب رجوع و تأخیر انداختن کارهای آنان، موجب مراجعات مکرر و صرف هزینه های مختلف مادی می گردد و از سوی دیگر، استفاده نکردن مردم از امکانات دولت الکترونیک (برای پرداخت قبوض و مانند آن) که گاه به دلیل ضعف ساختاری موجود در آنها نیز هست، ناکارآمدی سیستم حمل و نقل عمومی متناسب با هر شهر و استقبال کم مردم از آنها و در مجموع، عدم رعایت الگوی مصرف از امکانات عمومی، خود موجب اتلاف وقت گسترده ای از تک تک افراد می شود.

ص: 69

بنابراین، مدیریت ناکارآمد زمان، هم علت تضییع اموال و هدر دادن امکانات قرار می گیرد و هم معلول آن. ضمن آنکه بی تردید وقت برای آدمی بیش از امکانات مادی ارزشمند است؛ چرا که قابل بازیافت و تولید مجدد نیست. از این رو در آموزه های دینی بر استفادة صحیح از فرصتها سخت تأکید شده است. برای نمونه، رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «به عمر خود بخیل تر باش تا به درهم و دینارت...».(1)

همچنین، در مورد ارزش نهادن به وقت مردم و رسیدگی به موقع به کارهای آنان، امیر مؤمنان علیه السلام

خطاب به مالک اشتر و در واقع خطاب به همة مسئولان و متصدیان امر می­فرمایند:

از وظایف توست که نیازهای مردم را همان روز مراجعه شان برآوری و با امروز و فردا کردن، سرگردانشان نکنی.(2)

جمع بندی

در پایان این مجال، بایسته است به روایات و آیات مربوط به اسراف، نگاهی کلی بیفکنیم.

برخی روایات، پوشیدن لباسهای فاخر، زیبا و گران بها را سفارش و تشویق کرده است،(3) در حالی که روایاتی دیگر، با تأکید بر میانه روی، هرگونه زیاده روی را در این باره نکوهیده است.(4)

میان این دو دسته روایات تناقضی نیست؛ زیرا روایات دستة دوم، محدودة روایات دستة نخست را مشخص می سازد.

از مجموع این گونه آیات و روایات چنین برمی آید که اسراف، گاه به


1- . نک: محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص527 .
2- . نهج البلاغه، نامة 53 .
3- . نک: محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج3، صص340-352.
4- . نک: محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج2، ص13.

ص: 70

دلیل زیاده روی در مصرف کالاست و گاه به دلیل کیفیّت فراتر از حد متعارف آن. با وجود این، دربارة مرغوبیت کالای مصرفی و کیفیت بالای آن، روایاتی وارد شده است،(1) از این رو، برخی فقیهان،(2) روایت «لیس فی الطعام سرف»(3) را بر بالا بودن کیفیت و مرغوبیت آن حمل کرده اند، ولی این قید را نیز به درستی افزوده اند که کیفیت بالا نباید از حد متعارف به در شود و گونه ای از اسراف تلقّی گردد.(4)

نکتة پایانی آن است که موضوع اسراف، به هیچ روی، استثناپذیر نیست و حتی هزینه کردن مال در کارهای خیر نیز باید متعادل باشد و از حد میانه خارج نشود.(5)

با وجود این، در برخی شرایط، می توان از حد میانه فراتر رفت و اعتدال را رعایت نکرد، از جمله ایثار در شرایط دشوار اقتصادی.(6)

همچنین از منظر آموزه های دینی، حد میانه روی در انفاق و کمک به فقیران، متفاوت با نظر عموم مردم بوده و انفاق زیاد پسندیده است هرچند از دید عرف، نکوهیده باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمودند:

«أمّا الصدقی فجهدک جهدک حتّی یقال: قد أسرفت و لم تسرف...»؛(7)


1- . در این باره نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج5، صص201 و 202؛ محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج16، صص540 -544، 597 و 614 .
2- . نک: محمدعلی انصاری، الموسوعی الفقهیی المیسره، ج3، ص201.
3- . برای روایت نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج6 ، ص280.
4- . نک: زین الدین بن علی عاملی (شهید ثانی)، مسالک الافهام، ج4، ص151.
5- . برای آیات نک: انعام (6)، آیة 141؛ اسراء (17)، آیة 29. برای روایات نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، صص11 و 32؛ ج5، ص67 ؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج6 ، ص171.
6- . برای آیات نک: انسان (76)، آیات 5 -22؛ حشر (59)، آیة 9. برای روایات نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص18.
7- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج8 ، ص79.

ص: 71

اما صدقه، پس چندان در این راه بکوش که گفته شود: اسراف کردی، در حالی که تو زیاده روی نکرده ای.

زمینه ها و عوامل اسراف و تبذیر

اشاره

اسراف مالی و تبذیر، به ویژه هنگامی که به صورت رویّه ای فردی و فرهنگی در جامعه درمی آید، متأثر از چندین عامل فردی و اجتماعی است که در آموزه های دینی به آن اشاره شده است. از عوامل و زمینه های مهم در بروز اسراف و تبذیر می توان از عوامل زیر یاد کرد:

الف) ناآگاهی

جهل و ناآگاهی، عامل بسیاری از انحرافات اخلاقی و رفتاری، از جمله اسراف و تبذیر است. ناآگاهی به موضوع و معیارهای اسراف سبب می شود بسیاری از افراد، ناخواسته گرفتار اسراف شوند و حتی برخی، تبذیر مالی را نوعی سخاوت پندارند و جلوگیری از اسراف را «بخل ورزی» نامند!؛ همچنین بی اطلاعی از حکم و نیز ناآگاهی از پیامدهای فردی و اجتماعی و عواقب اخروی آن باعث می شود عده ای این مسئله را بی اهمیت انگارند و انگیزه ای برای دوری از آن نداشته باشند.

از این رو، امیر مؤمنان علیه السلام به طور کلی سرچشمة زیاده رویها و کوتاهیها را جهل و ناآگاهی آدمی می داند:

«لایری الجاهل إلا مفرطاً أو مفرّطاً»؛(1)

نادان شناخته نشود جز آنکه در کارها زیاده روی یا کوتاهی کند.

ب) هواپرستی

یکی از عوامل مهم اسراف و تبذیر، هواپرستی است. نفس آدمی در گرایش


1- . نهج البلاغه، حکمت 67 .

ص: 72

به لذتهای مادی، سیری ناپذیر است، از این رو هرگاه خواسته های نفس با آموزه های عقلانی و دینی مهار نگردد، از نظر روحی و روانی، سرچشمة غفلت از خدا و خلق می گردد و از نظر رفتاری، قویترین عاملی است که آدمی را به سوی زشتیها(1) و زیاده رویها می کشاند و موجب بیگانگی او از همة اصول اخلاقی می گردد.

از این رو، قرآن کریم پیروی از هوای نفس را زمینه ساز افراط و زیاده روی می داند: (( وَ لاتُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ کَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً)) :(2) «و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته ایم و از هوس خود پیروی کرده و [اساس] کارش بر زیاده روی است، اطاعت مکن».

ج) ثروت اندوزی و رفاه زدگی

مال و ثروت به طور طبیعی زمینه ساز رفاه زدگی و هواپرستی است،(3) و با نپرداختن به اصلاح و تهذیب نفس و بی توجهی به دستورات عقل و دین، روحیة مصرف گرایی و رفاه زدگی و به تعبیر قرآن «اتراف» در آدمی به وجود می آید. بنابراین، ثروتمندیِ همراه با روحیة اشرافی گری از زمینه های مهم اسراف و تبذیر به شمار می رود. از همین رو، یکی از ویژگیهای بارز مُترفان، زیاده روی در مصرف است.

این گونه است که قرآن کریم، گاه مترفان را اصحاب دوزخ می داند و گاه مسرفان را: (( وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ... إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ)) :(4) «و یاران چپ، کدامند یاران چپ! ... اینان بودند که پیش از این، نازپروردگان بودند».


1- . نک: یوسف (12)، آیة 53 .
2- . کهف (18)، آیة 28.
3- . نک: عبدالواحد بن محمد آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص368.
4- . واقعه (56)، آیات 41 و 45.

ص: 73

(( وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ)) :(1) «و اسراف کاران، همدمان آتشند».

د) رذیلتهای اخلاقی

منشأ دیگر بسیاری از انحرافات رفتاری و از جمله اسراف و تبذیر، فساد اخلاقی است. در این میان برخی رذیلتهای اخلاقی، ارتباط مستقیمی با موضوع بحث دارد که از آن جمله است: خودبرتربینی، برتری جویی و خودنمایی. از این رو، در اسلام، هرگونه مصرفی که زاییدة برتری جویی یا با هدف خودنمایی انجام پذیرد، نکوهش شده است؛ قرآن کریم در دو جا اسراف کاری فرعون را در کنار روحیة استکبارورزی و برتری جویی وی یاد می کند که خود، نشان از ارتباطی معنادار میان این دو دارد: (( وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ)) :(2) «و بی تردید فرعون در زمین، برتری جوست و هم او از اسراف کاران است».

روایات نیز، استفاده از امکانات مادی به قصد فخرفروشی و خودنمایی را زمینه ساز اسراف می داند و آن را نکوهیده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... و من لبس ثوباً فاختال فیه خسف الله به من شفیر جهنّم...»؛(3)

هر کس جامه ای بپوشد و با آن فخرفروشی کند، خداوند او را از لبة دوزخ [به قعر آن] فرو خواهد برد.

نیز می فرمایند:

«من بنی بنیاناً ریاءاً و سمعی حمله یوم القیامی... و هو نار تشتعل ثمّ


1- . مؤمن (40)، بخشی از آیة 43. نیز نک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج23، ص230.
2- . یونس (10)، آیة 83 . نیز نک: دخان (44)، آیة 31. روشن است که «اسراف» در اینجا به مفهوم گستردة خود در معنای هرگونه تجاوز از حد و زیاده روی به کار رفته است که فرعون، مصداق بارز آن در ابعاد گوناگون می باشد (نک: عمر بن علی دمشقی، اللباب فی علوم الکتاب، ج10، ص392).
3- . محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج4، ص13.

ص: 74

تطوّق فی عنقه و یلقی فی النار... قیل: یا رسول الله! کیف یبنی ریاءاً و سمعی؟ قال: یبنی فضلاً علی ما یکفیه، استطالی منه علی جیرانه و مباهای لإخوانه»؛(1)

«هر کس برای خودنمایی و ستایش دیگران ساختمانی بسازد، روز قیامت در حالی آن را حمل خواهد کرد که چون آتشی شعله ور بر گردنش آویخته است و به آتش افکنده خواهد شد...». گفته شد: ای رسول خدا! چگونه آن را برای خودنمایی و ستایش جویی می سازد؟ فرمود: «فراتر از حد نیاز می سازد تا بر همسایگانش برتری جوید و به برادرانش فخر فروشد».

ه ) الگوپذیری از مسرفان

آدمی در ابعاد گوناگون زندگی و در خوی و منش اخلاقی و رفتاری خود، سخت تأثیرپذیر است. الگوها در شکل دهی شخصیت و رفتار آدمی تأثیر به سزایی دارد. در امور اقتصادی و به ویژه مصرف نیز تأثیرپذیری از دیگران و به ویژه هم چشمی با آنان از عوامل مهم اسراف و تبذیر به شمار می رود که این خود یکی از علل دستور به دوری از متکاثران و مترفان در اسلام می باشد.

قرآن کریم آشکارا دستور می دهد که هرگز از مسرفان پیروی نکنید: (( وَ لاتُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ)) .(2) روایات نیز از چشم دوختن به کسانی که از سطح زندگی بالاتری برخوردارند، نهی می کند و تأثیرپذیری از آنان را می نکوهد. امام باقر علیه السلام می فرمایند:

«إیّاک أن تطمح بصرک إلی من فوقک»؛(3)

بپرهیز از اینکه به بالاتر از خود [در امور مادی] چشم بدوزی.


1- . همان، صص11 و 12.
2- . شعراء (26)، بخشی از آیة 151.
3- . محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج2، ص137.

ص: 75

و) تولید و عرضة نادرست کالا

تولید کالاهای غیر استاندارد و گاه عرضة نادرست آن از دیگر عوامل اسراف و تبذیر در جامعه است که بیشتر ریشه در ضعف وجدان کاری و کوتاهی در انجام وظیفه یا نبود تخصّص لازم دارد. پیداست که بخشی از این گونه کالاها به دست مصرف کننده و ناخواسته دور ریخته می شود یا در جای خود، استفادة درست نمی شود. امام علی علیه السلام غلامان را به دلیل پخت نان با کیفیت پایین سرزنش می فرمود.(1)

همچنین در آموزه های روایی، بر تولید کالا به گونه ای که کمترین ضایعات را داشته باشد، تأکید شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور می داد اندازة نان را کوچک بگیرند تا ضایعات آن کمتر باشد.(2)

به علاوه، عوامل دیگری همچون بی ایمانی، تربیت نادرست، وسواس و... نیز موجب بروز اسراف می گردد که برای جلوگیری از تطویل سخن، از پرداختن به آن خودداری می کنیم.

آسیبهای اسراف و تبذیر

اشاره

اسراف و تبذیر، پیامدهای فراوانی در عرصة اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی دارد که به پیامدهای مهم آن از نگاه آموزه های دینی، اشاره می کنیم:

الف) نابودی سرمایه ها

بارزترین اثر نامطلوب اسراف و تبذیر، هدر دادن ثروتها و اتلاف منابع و امکانات مادی است. گرچه از نگاهی شخصی و محدود، اسراف در کالاهای اساسی همچون مواد غذایی و به ویژه نان و نیز منابع تجدیدناپذیر


1- . نک: محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج16، ص619 .
2- . نک: همان، ص618 ؛ نیز: محمدعلی انصاری، دراسی حول الاسراف فی الکتاب و السنّه، صص162 و 163.

ص: 76

همچون نفت و فرآورده های آن، اندک و ناچیز پنداشته می شود، از زاویة بالاتر و در سطح جامعه و جهان، خسارتهای سهمگینی به بار می آورد.

اثر مستقیم این پدیده، به ویژه بر جوامعی که درآمد و امکانات محدودی دارد، فقر و محرومیت است. از این رو، رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«من بذّر أفقره الله»؛(1)

هر کس [در اموالش] اسراف و تبذیر کند، خداوند وی را فقیر سازد.

نیز امیر مؤمنان علیه السلام می فرمایند:

«القصد مثرای و السرف متوای»؛(2)

میانه روی ثروت زاست و اسراف، نابودکننده.

بر اساس آموزه های دینی، اسراف و تبذیر از گناهانی است که نعمت را به نقمت و بلا تبدیل می کند و برکت را از میان می برد.

امام صادق علیه السلام داستان کسانی را یاد می کند که در رفاه و نعمت فراوان به سر می بردند، ولی با اسراف و تبذیر در مواد غذایی و استفادة نادرست از آن، به فرمان خدا گرفتار بلایای زمینی شدند و به مشقت افتادند. امام علیه السلام فرمود: «اینان، اهالی همان آبادی اند که خداوند در این آیه یاد فرموده است: (( وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللهِ فَأَذَاقَهَا اللهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ))(3)»:(4) «و خدا شهری را مثل زده است که امن و امان بود [و] روزی اش از هر سو فراوان می رسید، پس [ساکنانش] نعمتهای خدا را ناسپاسی کردند و خدا هم به سزای آنچه انجام می دادند، طعم گرسنگی و هراس را به ایشان چشانید».


1- . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج100، ص21.
2- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص52 .
3- . نحل (16)، آیة 112.
4- . محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج2، صص273 و 274.

ص: 77

ب) تضییع حقوق دیگران

اسراف و تبذیر در بُعد اجتماعی، مایة تضییع حقوق دیگران می گردد. بر اساس مبانی اقتصاد اسلامی، منابع و امکانات مادی در زمین، از آنِ همة افراد بشر است و هر کس تنها در محدودة نیازهای متعارف خود حق بهره برداری از آن را دارد. بنابراین، هرگونه زیاده روی و اسراف گروهی، محرومیت گروهی دیگر را در پی دارد، از این رو، اسراف کار در واقع امکانات دیگران را مصرف می کند و تبذیرکننده، دارایی دیگران را از میان می برد. این سخن امیر مؤمنان علیه السلام ممکن است ناظر به همین معنا باشد که فرمودند:

«للمسرف ثلاث علامات: یأکل ما لیس له و یشتری ما لیس له و یلبس ما لیس له»؛(1)

اسراف کار سه نشانه دارد: آنچه را از او نیست می خورد و آنچه مال او نیست می خَرَد و آنچه مال او نیست می پوشد.

به عنوان نمونه، در سطح جهانی، آمار و ارقام نشان می دهد کشورهای صنعتی و پیشرفته که تنها 30 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهند، بیش از نصف غلات جهان را مصرف می کنند، در صورتی که مصرف اضافی آنها که 24 درصد است، می تواند یک میلیارد انسان را در سطح جهان تغذیه کند، این در حالی است که هر ساله مصرف غلات در کشورهای عقب مانده کاهش می یابد.(2) پی آمد این مسئله آن است که بیش از یک میلیارد نفر در کشورهای توسعه نیافته دچار سوء تغذیه هستند و نیمی


1- . محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج3، ص167. نیز نک: محمدرضا حکیمی و دیگران، الحیای، ج4، ص237.
2- . نک: ژان - ایو - کارفانتان و شارل کندامین، چیرگی بر گرسنگی، ترجمة عباس آگاهی، صص244- 245؛ همایون الهی، امپریالیسم و عقب ماندگی، صص52 و 53 ؛ دفتر تبلیغات اسلامی شعبة خراسان، پدیده شناسی فقر و توسعه، ج1، ص220 و 221.

ص: 78

از آنان، به طور دایم در گرسنگی به سر می برند، به همین جهت تنها در سال 1981 م.، حدود 50 میلیون نفر در این کشورها جان سپرده اند که 86 درصد آن، ناشی از سوء تغذیه بوده است(1) و در صورت عدم پیش گیری، پیش بینی می شود که تا سال 2025 م.، 500 میلیون کودک، جان خود را بر اثر گرسنگی از دست بدهند.(2)

ج) مفاسد اخلاقی و رفتاری

اسراف و تبذیر، از دو جهت سرچشمه و عامل مفاسدی اخلاقی و رفتاری است: نخست آنکه درآمد محدود بسیاری از افراد را کاهش می دهد. چنین اسراف کارانی برای تأمین هزینه های اسرافها و تبذیرهای خود، به رذیلتهایی اخلاقی همچون بخل و حرص یا مفاسدی اقتصادی مانند ربا، رشوه و اختلاس، آلوده می شوند؛ دوم اینکه اسراف و تبذیر، بیشتر همراه با مصرف گرایی و رفاه زدگی و غرق شدن در لذّات مادی (اتراف) است که خود منشأ بسیاری از مفاسد اخلاقی و اجتماعی و حتی انحرافاتی عقیدتی می باشد.

افزون بر آن، اسراف کاری عده ای در جامعه، به طور طبیعی بر دیگران تأثیر می نهد و آنان را به این کار برمی انگیزد و در نتیجه، انحرافات اخلاقی و رفتاریِ جامعه افزوده می گردد. از این رو قرآن کریم، مسرفان را مفسدانی می داند که به هیچ روی از آنان رویکردی اصلاح گرایانه انتظار نمی رود: (( وَ لاتُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ، الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ وَ لایُصْلِحُونَ)) :(3) «و فرمان اسراف کاران را پیروی مکنید؛ آنان که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند».


1- . نک: ژان - ایو - کارفانتان، شارل کندامین، چیرگی بر گرسنگی، صص94 و 95؛ دفتر تبلیغات اسلامی شعبة خراسان، پدیده شناسی فقر و توسعه، ج2، صص244 و 248.
2- . ژان - ایو - کارفانتان، شارل کندامین، چیرگی بر گرسنگی، ص20.
3- . شعراء (26)، آیات 151 و 152.

ص: 79

د) سقوط معنوی

اسراف و تبذیر، افزون بر زیانهای اقتصادی، سقوط معنوی و دور شدن آدمی از مقام قرب الهی را در پی دارد. محرومیت اسراف کاران و تبذیرکنندگان از دوستی و هدایت خدا، گمراهی و همسانی با شیاطین، از پیامدهایی است که قرآن کریم به آن تصریح نموده است.(1)

در بیان قرآنی، تبذیرکنندگان، نعمتهای الهی را کفران می کنند و آن را از مسیر اصلی خود خارج می نمایند. اینان از آن روی «برادران شیاطین»(2) دانسته شده اند که یا اعمالشان هماهنگ و هم ردیف کارهای شیاطین است و یا در دوزخ، قرین و همنشین شیطان خواهند بود.(3)

راهبردهای مقابله با اسراف و تبذیر

اشاره

مبارزه با اسراف مالی و تبذیر، جایگاه مهمی در فلسفة بعثت پیامبران داشته و از اهداف و برنامه های اصلی آنان به شمار می رفته است. قرآن کریم در آیات متعدد، برخورد قاطع و چاره اندیشانة پیامبران را با مظاهر اسراف و تبذیر گزارش می کند.(4)

در آموزه های دینی و به ویژه در سیره و گفتار معصومان علیهم السلام ، شیوه هایی برای درمان این پدیده دیده می شود که می توان به صورت زیر یاد آورد:

الف) تقویت باورها

یکی از شیوه های مهم در آموزه های دینی برای مقابله با مفاسد اقتصادی و


1- . نک: انعام (6)، آیة 141؛ مؤمن (40)، آیة 28؛ اسراء (17)، آیات 26-27.
2- . نک: اسراء (17)، آیة 27.
3- . نک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج5 -6 ، ص634 ؛ محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، تصحیح مصطفی حسین احمد، ج2، ص661 ؛ نیز: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج12، ص88 .
4- . نک: شعراء (26)، آیات 128، 129 و 146-152.

ص: 80

اخلاقی و تحکیم ارزشهای دینی افراد، تقویت باور آنان به مبدأ و معاد است که همچون ناظری درونی، اجرای دستورات الهی را تضمین می کند.

این شیوه، در بحث مقابله با اسراف و تبذیر و درمان آن به روشنی نمایان است. آیات مربوط به اسراف، با نهی و نکوهشِ اسراف و تبذیر، سقوط معنوی و عذاب اخروی اسراف کاران را خاطرنشان می سازد.

افزون بر آن، باور به نظارت الهی از یک سو و سؤال از نعمتها در قیامت(1) از سوی دیگر، در پیش گیری از زیاده روی در مصرف و اتلاف امکانات مادی تأثیر بسیاری دارد. این سخن هشدارگونة امیر مؤمنان علیه السلام نمونه ای از آموزه های روایی است که به پیامد اخروی اسراف و تبذیر می پردازد:

«ألا و إن ّ إعطاء المال فی غیر حقّه تبذیر و إسراف و هو یرفع صاحبه فی الدنیا و یضعه فی الآخری و یکرمه فی الناس و یهینه عند الله»؛(2)

بدانید که بخشیدن نابه جای مال، تبذیر و اسراف است که قدرِ بخشنده را در دنیا بالا می برد و در آخرت پایین می آورد؛ او را در دیدة مردمان گرامی می کند و نزدِ خدا خوار.

ب) تثبیت ارزشهای اخلاقی

برخی آموزه های اخلاقی اسلام، در تقابل مستقیم با اسراف و تبذیر است و تحکیم و نهادینه ساختن آن در افراد، نوعی مقابله با این دو پدیده به شمار می رود.

ارزشهایی همچون زهد، قناعت، میانه روی و مانند آن از یک سو و ترغیب به مبارزة جدّی با هواپرستی، خودنمایی، فخرفروشی و... از سوی دیگر، شیوه های روان درمانیِ اسراف و تبذیر است.


1- . برای نمونه نک: یونس (10)، آیة 61 ؛ حشر (59)، آیة 18؛ تکاثر (102)، آیة 8 .
2- . نهج البلاغه، خطبة 126.

ص: 81

ج) افزایش آگاهیهای عمومی

گذشت که یکی از عوامل بروز اسراف و تبذیر، جهل و ناآگاهی است. بنابراین، اطلاع رسانی و آگاهیهای مناسب دربارة موضوع و حکم این دو پدیده و نیز بازشناسی آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و معنوی آن از منظر آموزه های دینی، در کاهش روحیة اسراف کاری تأثیر شایانی دارد.

د) نظارت همگانی

نظارت همگانی که در آموزه های دینی با تعبیر «امر به معروف و نهی از منکر» یاد می شود، از کارآمدترین شیوه های تثبیت ارزشها و مقابله با مفاسد و انحرافات است.

کاربرد این شیوه برای مقابله با اسراف و تبذیر، در سیرة معصومان علیهم السلام نمودی روشن دارد. درنگ در شیوة برخورد آنان با مظاهر اسراف و تبذیر در جامعه نشان می دهد که آنان گاه با نهی صریح و مستقیم و گاه با واکنشی اخلاقی و آکنده از ادب، نظارت خود را انجام می داده اند.

به دیگر سخن، نظارت بر این پدیده و برخورد با آن، بسته به افراد و شرایط، شیوه های خاص خود را می طلبد.

ه ) تربیت خانوادگی

هرچند تربیت و نظارت در خانواده، خود از مصادیق نظارت همگانی است، به دلیل اهمیت و نیز نمود آن در سیرة معصومان علیهم السلام ، شایسته و بایستة درنگی ویژه است؛ زیرا شخصیت و روحیات آدمی، بیش از هر چیز معلول دوران کودکی و تأثیرپذیری از محیط خانه می باشد.(1) شکی نیست که در خانواده ای که بزرگ سالان، خود اهل اسراف و تبذیر باشند و به این مسئله،


1- . برای روایت در این باره نک: نهج البلاغه، نامة 31.

ص: 82

هیچ گونه حساسیتی نشان ندهند، نمی توان انتظار پرورش فرزندانی را داشت که از این انحراف رفتاری به دور باشند.

از این رو، معصومان علیه السلام با دیدن اسراف در خانواده، واکنش فوری نشان می دادند، چنان که در حدیثی چنین آمده که امام صادق علیه السلام میوه ای را دیدند که ناخورده بیرون از خانه انداخته شده بود. امام علیه السلام با ناراحتی فرمودند:

«ما هذا؟ إن کنتم شبعتم فإن ّ کثیراً من الناس لم یشبعوا، فأطعموه من یحتاج إلیه»؛(1)

این چیست؟ اگر شما خود سیر بودید، قطعاً بسیاری از مردم، سیر نیستند. آن را به کسی بخورانید که نیازمند است.

بر این اساس، آموزش الگوی مصرف مطلوب و پرهیز از اسراف و تبذیر باید از سنین کودکی آغاز گردد.

2. اتراف (رفاه زدگی و مصرف گرایی)

اشاره

یکی از محدودیتهای مصرف در بینش اسلامی که از تمایزات اساسی مکتب اقتصادی اسلام با مکتب سرمایه داری است، ممنوعیت رفاه زدگی و مصرف گرایی مفرط در تأمین لذتهای مادی است که در قرآن کریم و روایات، با نام «اتراف» تعبیر می شود. قرآن کریم در آیات متعدد، به نکوهش اتراف و بیان ویژگیها و عواقب مترفان پرداخته و آن را عامل نابودی جوامع دانسته است.

چیستی اتراف

اتراف از واژة «ترَف» به معنای نعمت و برخورداری از آن به کار رفته است، و مُترف به کسی گویند که نعمت فراوان و غرق شدن در شهوات و


1- . نعمان بن محمد تمیمی، دعائم الاسلام، ج2، ص115.

ص: 83

خوشگذرانیها، او را به غرور و سرکشی واداشته است.(1)

کاربرد معنایی این واژه در قرآن کریم، بیانگر زندگی اشرافی، رفاه زدگی و لذّت گرایی ثروتمندان است که همراه با غرور و طغیان می باشد. بنابراین، کاربرد آن ویژة ثروتمندان است و برای افراد کم درآمد، هرچند به سهم خود مصرف گرا باشند، به کار نرفته است.(2)

با این توضیح، رابطة اتراف و اسراف مشخص می گردد، گرچه اتراف، همواره ملازم اسراف است ولی از یک سو در مفهوم اتراف، نوعی لذت گرایی و شهوت پرستی ناشی از ثروت زیاد نهفته است که عامل طغیان می باشد و از دیگرسو، اسراف مفهومی گسترده دارد که هرگونه زیاده روی در مصرف را در بر می گیرد، هرچند همراه با ثروت زیاد نیز نباشد.

بنابراین، ثروت زیاد، مصرف گرایی، رفاه زدگی و تجمل گراییِ همراه با غرور و طغیانِ ناشی از آن و اختلاف فاحش طبقاتی از معیارهای تشخیص اتراف است. یادکردنی است که در قرآن کریم، واژه های دیگری نیز برای اشاره به زندگی اترافی و مترفان به کار رفته است، از جمله واژة «بَطَر» که به معنای «طغیان و سرمستی بر اثر فزونی نعمت»(3) است و نیز واژة «ملأ» که به معنای جمعیت چشمگیر و بیشتر ثروتمند است.(4)

ویژگیهای مترفان

اشاره

مترفان دارای صفات و ویژگیهایی اند که در زیر به برخی اشاره می کنیم:


1- . نک: ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص17؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص166.
2- . نک: محمدرضا حکیمی و دیگران، الحیای، ج3، ص312؛ محمدتقی مدرسی، من هدی القرآن، ج14، ص418.
3- . برای آیه نک: قصص (28)، آیة 58 . نیز برای واژه شناسی نک: ابن منظور، لسان العرب، ج4، صص68 و 69؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج16، ص61 .
4- . نک: راغب اصفهانی، المفردات، ص776.

ص: 84

الف) حق انکاری و مقابله با پیامبران و مصلحان اجتماعی

بارزترین شاخصة مترفان در قرآن، حق انکاری و مقابله با پیامبران است. به تصریح قرآن کریم، آنان همواره در صف اول مقابله با پیامبران قرار داشتند:

(( وَ مَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِڤ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ)) :(1) «و [ما] در هیچ شهری هشداردهنده ای نفرستادیم جز آن که خوشگذرانان آن گفتند: ما به آنچه شما بدان فرستاده شده اید کافریم».

(( وَ کَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِڤ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَی آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ، ... إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ)) :(2) «و بدین گونه، در هیچ شهری پیش از تو هشداردهنده ای نفرستادیم مگر آنکه خوشگذرانان آن گفتند: ما پدران خود را بر آیینی یافته ایم و از پی ایشان گام می نهیم، ... ما به آنچه بدان فرستاده شده اید کافریم».

آنان آموزه های پیامبران و به ویژه آموزه هایی همچون رعایت حقوق دیگران، انفاق، نکوهش اسراف و تجمّل گرایی را از یک سو مزاحم کامجوییها و هوسرانیهای خود می دیدند و از سوی دیگر، این آموزه ها را مدافع حقوق محرومانی می یافتند که با استثمار آنان، به ثروت و امکانات رسیده بودند و این، می توانست منافع نامشروع آنان را به خطر اندازد.

مهم تر از همه، هشدارها و زنهارهای پی درپی پیامبران به مجازات سخت مترفان در قیامت، آرامش روحی و روانی آنان را بر هم می زد و از این رو، در نخستین برخورد، اساس رسالت را انکار می نمودند و بر تکذیب معاد پای می فشردند: (( وَ قَالَ الْمَلأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقَاءِ الآخِرَةِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا... أَیَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذَا مِتُّمْ وَ کُنتُمْ تُرَاباً وَ عِظَاماً أَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ، هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ، إِنْ هِیَ إِڤ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَ نَحْیَا وَ مَا نَحْنُ


1- . سبأ (34)، آیة 34.
2- . زخرف (43)، آیات 23 و 24.

ص: 85

بِمَبْعُوثِینَ)) :(1) «و اشراف قومش که کافر شده و دیدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگی دنیا آنان را مرفّه ساخته بودیم گفتند: آیا [این مرد] به شما وعده می دهد که چون مردید و خاک و استخوان شدید، [باز زنده از گور] بیرون آورده می شوید؟ چه دور است آنچه بدان وعده داده می شوید، جز این زندگانی دنیای ما چیزی نیست، می میریم و می زییم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد».

ب) اسراف، غصب و تضییع حقوق

ویژگی بارز دیگر زندگی اترافی، اسراف و مصرف افراطی امکانات مادی است؛(2) امکاناتی که یا از راههای نامشروع و با غصب حقوق و استثمار دیگران به چنگ آورده شده(3) و یا دست کم در مصرف اترافی و اسراف گونة مترفان، سهم گروهی از نیازمندان تضییع گشته است.(4)

از منظر قرآن کریم، چنین کسانی ظالم و ستم پیشه اند و فرجام چنین ظلمی چیزی جز نابودی نیست.(5)

ج) مصرف نمادین، خودنمایی و فخرفروشی

در فرهنگ مصرف گرایی مترفان، مصرف، هم ارزش مادی دارد و هم ارزش نمادین؛ بدین معنا که مصرف، وسیله ای می گردد برای ابراز وجود و به دست آوردن هویت اجتماعی، از این رو، نه تنها ارزش نمادین می یابد بلکه در برابر مصرف به معنای تأمین کنندة نیازهای زیستی انسان قرار


1- . مؤمنون (23)، آیات 33، 35، 36 و 37. نیز نک: واقعه (56)، آیات 45- 48.
2- . نک: شعراء (26)، آیات 147-152.
3- . نک: نساء (4)، آیة 161.
4- . نهج البلاغه، حکمت 320.
5- . نک: انبیاء (21)، آیات 12- 15.

ص: 86

می گیرد و اولویت می یابد.(1) آنان تلاش می کنند با خرید و مصرف کالاهای لوکس و تجملاتی، مدپرستی و ریخت وپاش، به پندار خود پایگاه اجتماعی و آبروی فزون تری به دست آرند و در حقیقت به خودنمایی و فخرفروشی می پردازند.

د) بی توجهی به محرومان و خودداری از مشارکت در کارهای خیر

روشن است که زندگی اترافی، نیازمند ثروتی فراوان است تا پاسخ گوی اسرافها و مصرفهای افراطی مترفان باشد. از سوی دیگر، لذت جویی لجام گسیخته و تجمّل گرایی در زندگی، روحیة مسئولیت پذیری و عواطف انسانی را سخت تضعیف یا نابود می سازد. در نتیجه، مترفان، نه توجهی به محرومان و نیازمندان خواهند داشت و نه مشارکتی در کارهای خیر.

از این رو، قرآن کریم، آنان را بازدارندگان کارهای خیر(2) معرفی می کند و بی توجهی به یتیمان و مستمندان را ویژگی بارز آنها برمی شمارد.(3)

عوامل اتراف

پیدایش و گسترش پدیدة اتراف در فرد و جامعه، چندین عامل دارد که به عوامل مهم آن اشاره می کنیم:

الف) شکاف طبقاتی و فقدان عدالت: انباشته شدن ثروت در دست عدّه ای محدود، از عوامل مهم زندگی اترافی است؛ چراکه ثروت، به طور طبیعی آدمی را به لذت جویی و تجمّل گرایی می کشاند.

ب) حاکمیت ارزشهای سرمایه داری: حاکمیت ارزشهای تکاثری و


1- . در این باره نک: احمد گل محمدی، جهانی شدن، فرهنگ، هویت، ص106.
2- . نک: قلم (68)، آیة 12.
3- . نک: فجر (89)، آیات 17-20.

ص: 87

سرمایه داری در جامعه، به ویژه روحیة هم چشمی و رقابت در مصرف گرایی، ضعف بنیانهای اعتقادی و اخلاقی در میان افراد و الگوپذیری از مترفان، از عوامل مهم در گسترش اتراف است.(1)

ج) تهاجم تبلیغاتی: تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی کشورهای صنعتی و پیشرفته بر جوامع عقب مانده و در حال توسعه، برای گسترش فرهنگ مصرف گرایی و در نتیجه بازاریابی برای کالاهای تولیدی خود، اتراف و شاخصه های آن به ویژه مصرف زدگی را گسترده می سازد.(2)

د) نفوذ مترفان در حاکمیت: نفوذ متکاثران و مترفان در حاکمیت که قرآن از آن تعبیر به «ملأ»(3) نموده است و تأثیرگذاریِ آنها بر توده های مردم،(4) عامل دیگر گسترش اتراف می باشد.

آسیبهای اتراف

اشاره

پدیدة اتراف از نظر اقتصادی، عامل رکود، از جهت اجتماعی، عامل فساد و از لحاظ معنوی، پرتگاه سقوط و تباهی است:

الف) زیان اقتصادی

زیان اقتصادیِ مصرف گرایی و رفاه زدگی، بیش از همه به افراد کم درآمد و جوامع عقب مانده و در حال توسعه می رسد؛ زیرا گسترش این پدیده، موجب می گردد تا امکانات و ثروتهایی که باید در سرمایه گذاری در بخشهای زیربنایی و تولیدی هزینه گردد، به سوی مصرف گرایی و خرید کالاهای تجمّلاتی و غیر لازم خارجی کشانده شود.


1- . نک: شعراء (26)، آیات 151 و 152.
2- . نک: دفتر تبلیغات اسلامی شعبة خراسان، پدیده شناسی فقر و توسعه، ج2، ص210.
3- . برای نمونه نک: اعراف (7)، آیات 75 و 88 ؛ مؤمنون (23)، آیات 24 و 33 و... .
4- . نک: قصص (28)، آیة 79.

ص: 88

ب) فساد اخلاقی و رفتاری

زندگی اترافی از چند سو فساد اخلاقی و رفتاری را در پی دارد:

از یک سو غرق شدن در شهوتها و هوسها و زیاده روی در لذّات جسمانی، مجالی برای اندیشه در کمالات معنوی و انسانی و توجه به بُعد روحی باقی نمی گذارد و راه را برای تهذیب اخلاقی می بندد. به ویژه آنکه افتادن در دام هوسها و لذّت جوییها، نور و نیروی خرد را سخت ناتوان می کند و پذیرش دعوت ادیان و مصلحان را دشوار می سازد.

از دیگرسو، حفظ این موقعیت و ادامة آن غالباً مستلزم یا همراه رذیلتهایی اخلاقی همچون آزمندی، طمع و بخل(1) است.

از جنبه ای دیگر، پرداختن به تجمّلات و کامجوییها نیز غالباً همراه با ناشایستهای اخلاقی و رفتاری همچون فخرفروشی، خودبرتربینی(2) و بی بندوباری خواهد بود و از این رو، قرآن کریم، مترفان را مُفسِد(3) و فاسق(4) معرّفی می کند.

ج) نابودی تمدنها و فرهنگها

نتیجة دو آسیب یادشده، به ویژه سقوط اخلاقی و مفاسد اجتماعی، چیزی جز تهی شدن فرهنگها و جوامع از درون و در نتیجه سقوط و نابودی آن نیست. قرآن کریم با تصریح به این نکته، می فرماید: ((وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیراً)) :(5) «و چون بخواهیم شهری را نابود سازیم، خوشگذرانانش را فرمان می دهیم تا در آن


1- . نک: قلم (68)، آیات 12-14؛ مدثر (74)، آیات 12- 15.
2- . نک: سبأ (34)، آیة 34 و 35.
3- . نک: شعراء (26)، آیات 147-152؛ فجر (89)، آیات 6 -12.
4- . نک. اسراء (17)، آیة 16.
5- . اسراء (17)، آیة 16.

ص: 89

به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه، عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [به تمامی] نابود می کنیم».

تعبیر (( أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا)) یا بدین معناست که مترفان را به اطاعت و فرمانبری امر کردیم ولی آنان سر باز زدند و گناه کردند، و یا طبق ظاهر آیه، به این معناست که آنها را به فسق فرمان دادیم که در این صورت، نوعی مجاز است و کنایه از فراهم ساختن وسایل و امکانات برای آنان تا با استفادة نادرست از آن، سزاوار نابودی شوند.(1)

شایان ذکر است که بر اساس آیات و روایات، در کنار سنّتِ نابودی مترفان و جوامع اترافی که در آیة پیشین اشاره شد، سنّت «استدراج» قرار دارد، بدین معنا که پروردگار، در مؤاخذه و نابودی آنان نمی شتابد، بلکه گاه درهای نعمت و رفاه بیشتر را به روی آنان می گشاید و این افزایش نعمت و لذّت، مقدمة دردناک تر شدن عذاب آنان خواهد بود.(2)

د) فرجام دردناک

فرجام اخروی اتراف و رفاه زدگی، بسیار دردناک است. از نگاه قرآن، اینان از اصحاب شِمالند: (( وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ، فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ، لا بَارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ، إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ)) :(3) «و یاران چپ، کدامند یاران چپ! در [میان] باد کُشنده و آب داغ و سایه ای از دود تار، نه خنک و نه خوش، اینان بودند که پیش از این، نازپروردگان بودند».

چنان که گذشت، اصحاب شمال یعنی همان دوزخیان که نامة عملشان به


1- . نک: محمود بن عمر زمخشری، الکشّاف، ج2، ص654 ؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج13، صص60 و 61 .
2- . نک: انعام (6)، آیات 44 و 45؛ نیز: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج7، صص91-93.
3- . واقعه (56)، آیات 41- 45. نیز نک: مؤمنون (23)، آیة 64 ؛ انبیاء (21)، آیات 11-14.

ص: 90

دست چپ آنان داده می شود و شوم و نکبت بارند،(1) منحصر به مترفان نیستند، ولی چون آنان منشأ فساد و انحراف در جوامع و سردمداران مقابله با حق و حق جویان بودند، مصداق بارز دوزخیان یاد شده اند.

افزون بر این، اتراف، پیامدهای دیگری همچون زیانهای جسمی و بیماریهای ناشی از مصرف افراطی، زیانهای زیست محیطی، تأثیر منفی بر هویّت ملّی و سیاسی جوامع نیز دارد که در اینجا مجال تفصیل آن وجود ندارد.

راهبردهای مقابله با اتراف

اشاره

برای مقابله با پدیدة اتراف و درمان آن، شیوه های گوناگونی در آموزه های دینی ارائه شده است که به اختصار بیان می داریم.

الف) تقویت باورهای ایمانی و ارزشهای اخلاقی

پیشتر اشاره کردیم که حاکمیت ارزشهای اترافی و رفاه زدگی بر یک جامعه در کنار ضعف بنیانهای اعتقادی، بستر مناسبی برای گسترش روحیة اترافی به وجود می آورد. بنابراین نخستین گام برای مقابله با آن - همچون دیگر مفاسد اقتصادی- تقویت باورها و تحکیم ارزشهای اصیل در جامعه است.

از این رو، قرآن کریم پیوسته مترفان را به فرجام دردناک اخروی آن بیم می دهد و به ارزشهای اخلاقی، اصالت می بخشد.

ب) برقراری عدالت اجتماعی

در بُعد اقتصادی، انباشته شدن ثروت در دست عده ای محدود، از عوامل مهم بروز پدیدة اتراف است. از این رو، برقراری عدالت و توزیع عادلانة


1- . فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج9-10، ص333.

ص: 91

ثروت، زمینة بروز و گسترش آن را می کاهد یا نابود می سازد.(1) امیر مؤمنان علیه السلام ، عامل اصلاح و ساماندهی امور جامعه را، دادگستری می دانتد:

«الرعیی لایصلحها إلا العدل»؛(2)

توده های مردم را جز عدالت اصلاح نکند.

ج) دوری خواص از اتراف

از شیوه های عملی مقابله با فرهنگ اتراف و روحیة رفاه زدگی و درمان آن، دوری خواص و شخصیتهای تأثیرگذار جامعه از زندگی اشرافی و اترافی است، چه آنان اسوه هایی برای توده های مردم به شمار می روند و شیوة زندگی آنان تأثیر فراوانی بر دیگران می گذارد.(3)

از این رو، اولیای الهی از مظاهر زندگی اترافی و حتی از مصادیق جزئی آن، سخت پرهیز می کردند؛ هنگامی که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله نوشیدنی بسیار گوارایی آوردند، فرمودند:

«أخّروه عنّی، هذا شراب المترفین»؛(4)

آن را از من دور سازید که این، نوشیدنیِ مترفان است.

افزون بر شیوه های یادشده، راهکارهای دیگری نیز برای جلوگیری از گسترش زندگی اترافی و رشد مصرف گرایی هست که می توان از کنترل تبلیغات بازرگانی و نیز دوری از مترفان نام برد. تفصیل این دو را پیشتر آوردیم.


1- . در این باره نک: رضا حق پناه، «پیامدهای اتراف»، اندیشة حوزه، شمارة 6 ، سال 5، صص171- 178.
2- . عبدالواحد بن محمّد آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص340.
3- . نک: محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج8 ، ص352؛ نهج البلاغه، خطبة 207.
4- . محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص395. نیز نک: محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج16، ص613 و ج17، ص10.

ص: 92

جمع بندی

در جمع بندی و نتیجه گیری بحث باید گفت که اصول و ارزشهای اخلاقی و دینی حاکم بر مصرف، نقش تعیین کننده ای در تعیین و شناسایی الگوی مصرف دارد. هرچند الگوی مصرف، بسته به زمان، مکان، افراد، شرایط خاص اقتصادی و فرهنگی و متغیّرهای دیگر، متفاوت می باشد، اصول کلی و محدودیتهای تخصیص درآمد و مصرف، می تواند چارچوب کلّی آن را مشخص سازد. فرد و جامعة مسلمان، با توجه به اصول یادشده و معیار قرار دادن آن و با مقایسة الگوی مصرف خود با این معیارها، زمینه های انحراف از الگوی درست را بازشناسی و اصلاح می کند تا با ایجاد عدالت اجتماعی و رفاه نسبی، چشم انداز آرمانی اسلام به دست آید.

ص: 93

کتاب نامه

1. قرآن کریم(1)

2. نهج البلاغه، ترجمه و شرح سیدعلی نقی فیض الاسلام.

3. آمِدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی: غرر الحکم و درر الکلم، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1366 ش.

4. ابن اثیر، مجدالدین مبارک بن محمد جزری: النهایی فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ چهارم، قم، مؤسسة اسماعیلیان، 1364 ش.

5. ابن حنبل، احمد: مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی تا.

6. ابن سعد، محمد: الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی تا.

7. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ق

8. ابن منظور مصری، جمال الدین محمد بن مکرم: لسان العرب، چاپ اول، بیروت، دار الفکر، 1410 ق.

9. الامام الرضا علیه السلام : الفقه، تحقیق مؤسسی آل البیت، چاپ اول، مشهد، کنگرة جهانی امام رضا علیه السلام ، 1406 ق.

10. انصاری، محمدعلی: دراسی حول الاسراف فی الکتاب و السنّه، چاپ اول، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1421 ق.

11. براون، لستر و همکاران: علایم حیاتی کرة زمین، ترجمة حمید طراوتی، چاپ اول،


1- . با تلفیقی از ترجمه های محمدمهدی فولادوند و ناصر مکارم شیرازی.

ص: 94

مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1374 ش.

12. تمیمی، نعمان بن محمد: دعائم الاسلام، چاپ دوم، مصر، دار المعارف، 1385 ق.

13. حرّانی، حسن بن علی بن شعبه: تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله ، ترجمة کمره ای، تهران، کتاب فروشی اسلامیّه، 1398 ق.

14. حرّ عاملی، محمد بن حسن: وسائل الشیعی إلی تحصیل مسائل الشریعه، تصحیح و تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، چاپ ششم، تهران، المکتبی الاسلامیه، 1403 ق.

15. حسینی زبیدی، سیدمحمدمرتضی: تاج العروس من جواهر القاموس، تحقیق مصطفی حجازی، دار الهدایه، 1409 ق.

16. حسینی، سیدرضا: الگوی تخصیص درآمد و نظریة رفتار مصرف کنندة مسلمان، چاپ اول، تهران، مرکز نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی، 1379 ش.

17. حق پناه، رضا: «پیامدهای اتراف»، اندیشة حوزه، شمارة 6 ، سال 5.

18. حکیمی، محمدرضا و دیگران: الحیای، چاپ اول، تهران، مکتب نشر الثقافی الاسلامیه، 1368 ش.

19. حلی، جعفر بن حسن: شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق سیدصادق شیرازی، چاپ دوم، تهران، الاستقلال، 1409 ق.

20. حلّی، حسن بن یوسف: مختلف الشیعه، چاپ اول، قم، مؤسسی النشر الاسلامی، 1415 ق.

21. درنینگ، آلن: چقدر کافیست؟، ترجمة عبدالحسین وهاب زاده، چاپ دوم، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1376 ش.

22. دفتر تبلیغات اسلامی شعبة خراسان: پدیده شناسی فقر و توسعه، زیر نظر محمد حکیمی، چاپ اول، قم، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی)، 1380 ش.

23. دمشقی، ابوحفص عمر بن علی بن عادل: اللباب فی علوم الکتاب، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیه، بی تا.

24. دیلمی همدانی، ابوشجاع شیرویه بن شهردار: الفردوس بمأثور الخطاب، تحقیق سعید ابن بسیونی زغلول، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1406 ق.

25. راغب اصفهانی، حسین بن محمد: مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، چاپ اول، دمشق، دار القلم و بیروت، الدار الشامیه، 1416 ق.

26. رجایی، سیدمحمدکاظم: معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن، چاپ اول، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382 ش.

27. رشید رضا، محمد: تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، چاپ اول، بیروت، دار المعرفه، 1414 ق.

28. زمخشری، محمود بن عمر: الفائق فی غریب الحدیث، چاپ اول، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417 ق.

ص: 95

29. سید قطب: فی ظلال القرآن، چاپ پنجم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1386 ق.

30. شومپتر، جوزف آ.: تاریخ تحلیل اقتصادی، ترجمة فریدون فاطمی، چاپ اول، تهران، نشر مرکز، 1375 ش.

31. شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه، چاپ اول، قم، مؤسسی النشر الاسلامی، 1412 ق.

32. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه: الخصال، چاپ دوم، قم، جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، 1403 ق.

33. ------ : ثواب الاعمال، چاپ دوم، قم، منشورات الرضی، 1368 ش.

34. ------ : من لایحضره الفقیه، چاپ سوم، قم، جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ق.

35. شیخ طوسی، محمد بن حسن: الامالی، چاپ اول، قم، دار الثقافه، 1414 ق.

36. ------ : التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر عاملی، چاپ اول، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

37. ------ : تهذیب الاحکام، چاپ چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش.

38. صدر، محمدباقر: اقتصادنا، چاپ دوم، المجمع العلمی للشهید الصدر، 1408 ق.

39. طباطبایی، سیدمحمدحسین: المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، بیروت، مؤسسی الاعلمی للمطبوعات، 1417 ق.

40. طباطبایی یزدی، محمدکاظم: العروی الوثقی، چاپ دوم، قم، مؤسسة اسماعیلیان، 1413 ق.

41. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، بیروت، دار المعرفه، 1406 ق.

42. طریحی، فخرالدین: مجمع البحرین، تحقیق سیداحمد حسینی، المکتبی المرتضویه، بی تا.

43. عابدینی، احمد: «امام خمینی، ساده زیستی و مسئلة شأن»، مجلّة فقه، شمارة 21 و 22، سال 6 ، پاییز و زمستان 1378 ش.

44. عاملی، زین الدین بن علی (شهید ثانی): مسالک الافهام، چاپ اول، قم، مؤسسی المعارف الاسلامیه، 1413 ق.

45. عبدالرضا علی، صادق: القرآن و الطب الحدیث، چاپ اول، بیروت، دار المؤرخ العربی، 1411 ق.

46. عیاشی، محمد بن مسعود: تفسیر العیاشی، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، چاپخانة علمیه، 1380 ش.

47. فتح الله، احمد: معجم الفاظ الفقه الجعفری، چاپ اول، بی جا، 1415 ق.

48. قرضاوی، یوسف: دور القیم و الاخلاق فی الاقتصاد الاسلامی، چاپ اول، بیروت، مؤسسی الرساله، 1417 ق.

ص: 96

49. کارفانتان، ژان - ایو و شارل کندامین: چیرگی بر گرسنگی، ترجمة عباس آگاهی، چاپ اول، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1366 ش.

50. کلینی، محمد بن یعقوب: الکافی، چاپ چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش.

51. گل محمدی، احمد: جهانی شدن، فرهنگ، هویت، چاپ اول، تهران، نشر نی، 1381 ش.

52. لنکستر، لین و.: خداوندان اندیشة سیاسی، ترجمة علی رامین، چاپ اول، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1376 ش.

53. متقی هندی، علاء الدین علی: کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق بکری حیانی و صفوی السقا، بیروت، مؤسسی الرساله، 1409 ق.

54. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعی لدرر اخبار الائمی الاطهار، چاپ سوم، بیروت، مؤسسی الوفاء، 1403 ق.

55. مدرّسی، سیدمحمدتقی، من هدی القرآن، چاپ دوم، مکتب آیی الله المدرسی، 1407 ق.

56. مریدی، سیاوش و علیرضا نوروزی: فرهنگ اقتصادی، چاپ اول، تهران، مؤسسة کتاب پیشبرد و انتشارات نگاه، 1373 ش.

57. مطهری، مرتضی: انسان کامل، چاپ دهم، تهران، صدرا، 1373 ش.

58. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران: تفسیر نمونه، چاپ یازدهم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1373 ش.

59. میرمعزی، حسین: نظام اقتصادی اسلام (اهداف و انگیزه ها)، چاپ اول، تهران، مؤسسة فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1378 ش.

60. نجفی، محمدحسن: جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی، چاپ سوم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1367 ش.

61. نراقی، محمدمهدی: عوائد الایام، قم، مکتبی بصیرتی، 1408 ق.

نیشابوری، محمد بن عبدالله الحافظ: معرفی علوم الحدیث، چاپ چهارم، بیروت، دار الآفاق الجدیده، 1400 ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109